رمان ایرانی

رمان خوف روایتی است ساده از ترس‌های پیچیده انسان مدرنی که از میان همه شیوه‌های زندگی، تنهایی را انتخاب می‌کند. راوی در این روایت، در مواجهه‌ای تنگاتنگ با نوع زندگی‌اش و واقعیت‌های غیرقابل پیش‌بینی‌ای که این نوع از زندگی پیش رویش قرار داده، دچار اضطراب و وحشتی خارج از توان و ظرفیت بشر امروز می‌شود. اضطراب و وحشتی که متن تلاش می‌کند آن را به عنوان عنصری معلول از درون به اجزا در بیاورد ولی علت آن را در بیرون از متن جستجو کند.

روزنه
9789643344108
۱۳۹۲
۱۹۲ صفحه
۵۹۱ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده شیوا ارسطویی
۱۰ رمان شیوا ارسطویی، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی متولد اردیبهشت ۱۳۴۰ تهران با تحصیلات کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی بهداشت صنعتی از دانشگاه تهران است.

مجموعه داستان‌های «آمده بودم با دخترم چای بخورم»، «آفتاب مهتاب» و «من دختر نیستم» و رمان‌های «بی‌بی شهرزاد» و «افیون» از آثار اوست. کتاب «آفتاب مهتاب» برندهٔ جایزهٔ گلشیری و نیز برندهٔ جایزهٔ یلدا در سال ۸۲ شده‌است. ارسطویی سابقهٔ تدریس داستان‌نویسی در دانشگاه هنر تهران و دانشگاه فارابی را داشته٬ و اکنون در ...
دیگر رمان‌های شیوا ارسطویی
او را که دیدم زیبا شدم
او را که دیدم زیبا شدم این کتاب روایتی رویاگونه از دختر جوانی است که به عنوان امدادگر در بیمارستان‌ها به مراقبت از مجروحان جنگی و مصدومان دیگر مشغول است و گاه با بیماران روابط عاطفی عمیقی برقرار می‌کند.
آمده بودم با دخترم چای بخورم
آمده بودم با دخترم چای بخورم در این داستان، با نویسنده‌ی متقاوتی سروکار داریم که با نگاه و زبانی نو و با ذهنی فارغ و آزاد از کلیشه‌های مرسوم، به تماشای جهانی ملموس و آشنا و مناسباتی به دیرینگی زمان نشسته است. با دریچه‌ی تازه‌ای که از یک زاویه‌‌ی غریب و بکر باز می‌کند، به آنچه در زیر غبار تلخی از روزمرگی فرومانده است، تحرک و ...
بیا تمامش کنیم (مجموعه شعر)
بیا تمامش کنیم (مجموعه شعر)
آفتاب و مهتاب
آفتاب و مهتاب حتی اگر سیندرلا باشی و با جادو و جنبل از کلفتی نامادری و خواهرخوانده‌های بی‌لیاقت خلاص بشی، لباس خانمانه و کفش‌های بلوری بپوشی باز هم باید این درد را بکشی، گیرم توی قصه‌ها نگویند.
نی‌نا
نی‌نا تمام تابستان نینا نگاه نکرد به آینه. از خانه نرفت بیرون. حالا هیچ‌کس به اندازه او تنها نبود برای کتاب خواندن. با آن ابروهای بور و کمانی و بلند که انگار با یک قلم‌موی زرد و نوک‌تیز کشیده بودند بالای چشم‌های کوچکش. شروع کرد به خواندن کتاب‌هایی که در خانه بود ببیند آیا دختربچه‌ای به تنهایی او در دنیا پیدا ...
مشاهده تمام رمان های شیوا ارسطویی
مجموعه‌ها