رمان نوجوان

جوامع الحکایات (قصه‌های شیرین ایرانی 2)

روزی روزگاری پادشاهی بود خودخواه بود و دلش می‌خواست برای همیشه پادشاه بماند و همین طور در نازو نعمت زندگی کند برای همیشه به دیگران دستور دهد و همه گوش به فرمان او باشند و بگویند تو راست می‌گویی اصلا دلش نمی‌خواست که بمیرد و دیگری بر تخت پادشاهی بر جای او بنشیند...

سوره مهر
9789645067166
۱۳۹۱
۲۷۷ صفحه
۲۲۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهری ماهوتی
60 افسانه خواندنی ایرانی
60 افسانه خواندنی ایرانی ننه حسن خیلی خوشحال شد. با کفگیرش به ته دیگچه زد و گفت: «دیگچه پلو.» چیزی نگذشت که غذاهای رنگ به رنگ و خوش طعم و بو از این سر تا آن سر سفره چیده شدند. یک‌دفعه ننه غصه‌اش شد. به حسن گفت: «کاشکی همسایه‌های ما هم از این غذاهای خوشمزه می‌خوردند.» افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه، یکی از شکل‌های ادبیات ...
مشاهده تمام رمان های مهری ماهوتی
مجموعه‌ها