رمان خارجی

ضربه طبل به علامت تسلیم

(Un sang daquarelle)

فرانسواز ساگان بانوی بزرگ ادبیات معاصر فرانسه در شاهکار خود ضربه طبل به علامت تسلیم جذابیت روایی و عمق فلسفی و روان‌شناختی را یک‌جا در کنار هم جمع کرده و حاصل آن شگفت‌زدگی و افسون خوانندگان این رمان است. ساگان در تمام آثارش تصویرگر روحیه نسل خود است. او با بیان غبطه‌انگیزش پرده از نقاب‌های دروغ و تزویر در روابط انسانی بر می‌دارد. تحلیل‌های دقیق روان‌شناختی و آنالیز موشکافانه قهرمانان داستان از مشخصات بارز این نویسنده فرهیخته فرانسوی است که در رمان ضربه طبل جلوه آشکاری دارد. این کتاب تا امروز به 30 زبان ترجمه شده و صدها هزار نسخه از آن در فرانسه و سراسر جهان به فروش رفته و ستایش عموم علاقه‌مندان رمان‌های عمیق و جدی را برانگیخته است. این کتاب برای تمامی خوانندگانی که از ادبیات چیزی بیشتر و عمیق‌تر از تفریح و سرگرمی بخواهند تجربه‌ای تکرارناپذیر خواهد بود.

9786009299836
۱۳۹۲
۱۲۸ صفحه
۶۸۸ مشاهده
۰ نقل قول
فرانسواز ساگان
صفحه نویسنده فرانسواز ساگان
۱۰ رمان Born Françoise Quoirez, she grew up in a French, Catholic, bourgeois family. She was an independent thinker and avid reader as a young girl, and upon failing her examinations for continuing at the Sorbonne, she became a writer.

She went to her family's home in the south of France and wrote her first novel, Bonjour Tristesse, at age 18. She submitted it to Editions Juillard in January 1954 and it was published that March. Later that year, She won ...
دیگر رمان‌های فرانسواز ساگان
ابرهای خیال
ابرهای خیال دوست داشت دوباره به شادی‌های گذشته‌اش با دوستانش ادامه دهد. به مسافرت برود، از نو ازدواج کند و همه‌چیز را از اول شروع کند. ولی آن‌جا، در آن شب گرم فلوریدا، نزدیک در خانه ویلایی حصیری مانند...
آیا برامس را دوست دارید
آیا برامس را دوست دارید -
1 اندوه گذرا
1 اندوه گذرا 1 اندوه گذرا رمانی گرم شورانگیز و سخت تاثیرگذار فرانسواز ساگان بانوی بزرگ ادبیات فرانسه است که پیش از این با آثاری چون: ضربه طبل به علامت تسلیم ویولن‌ها گه گاه و قصری در سوئد به فارسی زبانان شناسانده شده است.
1 نوع لبخند
1 نوع لبخند لبخندزنان رو کرد به من و ازم خواست باهاش برقصم. مرا در آغوش گرفت و با ملاطفت سرم را به چانه‌اش تکیه داد و با هم رقصیدیم. خیلی آگاه و هشیار بودم به بدنش که نزدیک بدم خودم بود. گفت : «همه این آدم‌ها حوصله‌ات را سر می‌برند، مگر نه؟ زن‌ها فقط بلدند یک‌ریز ور بزنند.» گفتم: «من هیچ وقت به یک ...
مشاهده تمام رمان های فرانسواز ساگان
مجموعه‌ها