این کتاب شامل داستانهای مرد چاق مرد لاغر، آفتابپرست، ماسک، وانکا، شوخی، سرگذشت ملالانگیز، سبکسر، انگور فرنگی، ایونیچ و سرانجام الینکای عزیز میباشد.
۷۶ رمان
آنتون پاولوویچ چِخوف داستاننویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهمترین داستان کوتاهنویس برمیشمارند و در زمینهٔ نمایشنامهنویسی نیز آثار برجستهای از خود به جا گذاشتهاست و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش نامه نویس میدانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت.
چخوف نخستین مجموعه داستاناش را دو سال پس از ...
3 خواهر
سه خواهر درباره سه دختر یکی از ژنرالهای درگذشته به همراه تنها برادرشان است. این چهار تن که از افراد تحصیلکرده، روشنفکر و زباندان روسیه آن روزند در محیط محدود روستایی ییلاقی زندگی میکنند و چون نمیتوانند سواد و زباندانی خود را به مردم ساده و عامی روستا نشان دهند ناگزیرند در مجالس میهمانی که برای افراد همسنخ خود برپا ...
اتاق شماره 6
این داستان ماجرای دکتر و پنج بیماری است که در اتاق شماره 6 بیمارستانی قرار دارند که فقط یکی از آنها از طبقه ممتاز و بقیه پیشهور و کاسبکارند... در یکی از روزهای اوایل بهار که برف سنگینی آمده بود، در گودال واقع در کنار گورستان دو جنازه کهنه پیدا میشود. یکی از آنها جسد یک پیرزن و دیگری جسد ...
باغ آلبالو
نمایشنامه باغ آلبالو آخرین اثر چخوف است که در سال 1903 نوشته شده است و در ژانویه 1904 برای اولین بار در تئاتر هنر مسکو روی صحنه آمده است. اشخاص نماش همان آدمهایی هستند که در زندگی روزمره با آنها بر میخوریم. هیچ کدام نقش برجستهای ندارند، نه مبارزه میکنند نه شکست میخورند و نه حتی از خود دفاع میکنند ...
زندگی من و 1 داستان دیگر (پالتویی)
هرگاه من به فکر تهیهی انگشتری میافتادم، میدادم این جمله را رویش بکنند، هیچچیز از بین نمیرود من گمان نمیکنم که در حقیقت چیزی نیست نمیشود و همه چیز اثری از خود باقی میگذارد، کوچکترین قدمی که ما برداریم در زندگی کنونی و حتی زندگی آینده اثر دارد...
داستان ملالانگیز
آخرین ماههای زندگیام که به انتظار مرگ میگذرد به نظرم بسیار طولانیتر از تمام عمرم میرسد. قبلا هیچگاه نمیتوانستم مثل حالا با گذشت آهسته زمان کنار بیایم. پیش از این وقتی انتظار قطار را میکشیدم یا سر جلسه امتحان بودم یک ربع ساعت برایم در حکم ابدیت بود ولی حالا میتوانم تمام شب بیحرکت روی تخت دراز بکشم و با ...