همیشه وقتی باران میبارید مادربزرگ چند کار برای خودش میتراشید در صحن خانه و همیشه حواسش بود که سر تا پا خیس شود. او وقتی بدون روسری از خانه بیرون میرفت که هوا بارانی بود...
۹ رمان
مولر سال ۱۹۵۳ در یک روستای آلمانی زبان در غرب رومانی به دنیا آمد و خانواده اش جزو اقلیت آلمانی کشور رومانی بود. مادرش پس از جنگ جهانی دوم توسط نیروهای نظامی شوروی به اردوگاه کار اجباری اعزام شد.
پدربزرگش زمانی کشاورز و تاجر ثروتمندی بود که داراییش به دست حکومت کمونیستی رومانی ضبظ شد.
پدرش نیز زمان جنگ جهانی دوم از اعضای گروه اس اس وافن بود و در دوره حکومت کمونیستها از طریق رانندگی کامیون امرار معاش میکرد.
مولر به دلیل ...
گذرنامه
ویندیش، شخصیت اول داستان، آسیابانی است که به همراه همسر و دخترش در یکی از روستاهای رومانی زندگی میکند، همواره کعبه آمالش را در آلمان میبیند و برای دریافت گذرنامه و نیل به مقصود باید علاوه بر پرداخت رشوه، از خیلی چیزها بگذرد، غافل از آنکه...
موضوع کتاب، همچون دیگر آثار هرتا مولر، رنج و تنهایی اقلیتهای آلمانی زبان در حکومت ...
ته دره
ته دره از نخستین آثار مولر است که شهرت و جوایزی برایش به ارمغان آورد. مولر در این کتاب نیز، همچون اغلب آثارش، به محیط خفقانبار رومانی در زمانی دیکتاتوری چائوشسکو و فلاکت مردمانش پرداخته است. نویسنده برای ارائه بازتابی از آن محیط، و به سبب ویژگیهای حکومت کمونیستی و ممیزیهای شدید آن دوره، قالب خاصی را برای داستانگویی برگزیده ...
قرار ملاقات
قهرمان و راوی داستان، که مسائلش به مشقتهای چند دهه نخست زندگی نویسنده شباهت زیادی دارد، زنی است جوان و مصیبتدیده در دوران حکومت دیکتاتوری چائوشسکو که در کارخانه دوزندگی کار میکند. یک روز صبح، طبق روال برخی از روزهای هفته، سوار بر تراموا برای بازجویی نزد پلیس مخفی میرود و دیدهها و گذشته اوست که از ذهنش میگذرد و ...
داستانهای کوتاه
با صدای: عاطفه اسفندیاری
گلهای اقاقیا در مسیر دهکده. آن روستای برفی با دستههای زنبور دره. من گل اقاقیا میخوردم. توی گلها یک رگه شیرین بود. من تار را پاره میکردم و ساعتها میمکیدم. رشته را قورت نداده گل دیگری میان لبهایم میگذاشتم. دهکده یک دنیا گل داشت، اما همه گلها خوردنی نبودند.
گوش دادن به کتاب سخنگو برای زندگی پرمشغلهی امروز ...
گرسنگی و ابریشم
حافظه شاید بعضی از تجارب ساده و مختصر را رها کند. اما لحظههای ترس و وحشت را حفظ میکند. چون عجز و ناتوانی حاکم شود، یعنی وقتی تو در موضعی دفاعی نفس میکشی، درست آن وقت است که حافظه حالت تهاجمی به خود میگیرد، حتی بسیار پرخاشگرانه.
سالها بعد کتابی میخوانی، که مثل کتابهای قبلی و بعدی ربطی به زندگی شخصی ...