رمان ایرانی

آگورای ایرانی (1000 گونه سخن)

بنده خدا داشت می‌رفت حمام که مثل همیشه برای چندمین بار در روز دوش بگیرد و آب‌جوش داغ‌داغ را روی سرش باز کند تا گرم شود... سردش بود... زمزمه‌اش برف بود... دندان‌هایش می‌لرزید... و همه‌اش دندان کروچه می‌کرد... صدایش زدم... برگشت... بر من نگریست... گریست... از چشمانش برف می‌آمد... من هم گریستم... و فرار کرد... رفتم به دنبالش... رفته بود به حمام... لخت‌لخت بود... اما من مهلتش ندادم... و همان‌طور کشان‌کشان... کشاندمش به آگورا... گفتم که حرف بزند... حرف زد... بعد گفتم که حرف‌هایش را بنویسد... نمی‌توانست حرف‌هایش را بنویسد... آخر نوشتن حرف‌ها که آسان نیست... اگر می‌شد... که همه مردمان حرف‌هایشان را می‌نوشتند و چه خوب می‌شد... تازه‌مدت‌ها بود که اصلا حرفی نزده بود... خلاصه که کارمان مشکل بود... اما نوشت... گفتم که چاپش کند... لرزید...

9789642365609
۱۳۹۲
۴۷۲ صفحه
۳۹۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ناهید کاشانیان
وکیل اتفاقی
وکیل اتفاقی اما داستان وکلا با خداست... به دوستان گفتم که من سا‌ل‌ها از ایران دور بودم و البته چند دفعه و فقط برای چند روز آمدم ولی از خیلی کسان و دوستان دور افتادم، اگه وکیل خوبی می‌شناسید لطفا به من معرفی کنید...
مشاهده تمام رمان های ناهید کاشانیان
مجموعه‌ها