در این رمان میخکوبکننده، مخترع اولین ساعت جهان به جرم تلاش برای محاسبهی زمان محکوم میشود. محکوم به قرنها تبعید به غاری و گوش دادن به صدای همهی کسانی که بعد از او به دنبال زمان هستند. در نهایت، پدر زمان با قلبی شکسته آزاد میشود; اما آزادی خود را به این شرط به دست میآورد که به دو انسان زمینی مفهوم حقیقی زمان را بیاموزد. او به دنیای ما برمیگردد اما این بار به جای آن کنجکاوی معصومانه اسیر وسواس زمان میشود و سفر خود را با دو همسفر نه چندان آشنا آغاز میکند: یکی دختری جوان که از زندگی سیر است و دیگری تاجری ثروتمند و کهنسال که میخواهد برای همیشه زنده بماند. پدر زمان برای نجات خود باید هردوی آنها را نجات دهد و در برابر همهی نیروهای جهان بایستد.