رمان خارجی

1 روز بیشتر

(For one more day)

9789644121975
۱۳۸۶
۲۳۲ صفحه
۱۳۵۰ مشاهده
۱ نقل قول
نسخه‌های دیگر
میچ آلبوم
صفحه نویسنده میچ آلبوم
۲۷ رمان Mitchell David Albom is an author, journalist, screenwriter, playwright, radio and television broadcaster and musician. His books have collectively sold over 28 million copies worldwide; have been published in forty-one territories and in forty-two languages around the world; and have been made into Emmy Award-winning and critically-acclaimed television movies.
دیگر رمان‌های میچ آلبوم
ارباب زمان
ارباب زمان زمان همواره جزو مهم‌ترین عوامل زندگی بوده و نقش تعیین کننده‌ای داشته است. عمر انسان‌ها را نیز می‌توان بر بردار زمان نشان داد. حال اگر توانایی متوقف کردن زمان و عمر جاودان داشته باشید، چه می‌کنید؟ حاضرید زنده بمانید و عزیزترین کسانتان را از دست بدهید؟ تا چه حدی از جاودانگی عمرتان استفاده می‌کنید؟ اصلا آیا عمر مبتنی بر زمان ...
1 روز دیگر
1 روز دیگر اگر به شما فرصت می‌دادند ،فقط یک بار به گذشته برگردید،و اشتباهاتی را که در زندگی مرتکب شده‌اید،جبران کنید،آیا از آن فرصت استفاده می‌کردید؟برای یک روز دیگر شما را به لبخند وا می‌دارد.شما را مشتاق می کند.باعث می‌شود حسرت گذشته‌ها اشک به چشم‌تان بیاورد.اما مهم‌تر از همه ،شما را وا‌میدارد به قدرت ابدی عشق مادر،ایمان بیاورد
1 روز دیگر (کتاب سخنگو) سی‌دی
1 روز دیگر (کتاب سخنگو) سی‌دی گوینده: میکاییل شهرستانی اگر این فرصت دست می‌داد که می‌تونستید با عزیز از دست رفته‌ای فقط یک روز دیگر هم بگذرانید، فقط یک بار به گذشته برگردید و اشتباهی را جبران کنید، چه می‌کردید؟ پدر چارلی بنه‌تو در کودکی به او گفت: تو می‌توانی پسر مامان باشی یا پسر بابا اما نه هر دو. او هم پدرش را انتخاب کرد. جند دهه ...
سیم‌های سحرآمیز فرانکی پرستو
سیم‌های سحرآمیز فرانکی پرستو میچ آلبوم از مشهورترین و محبوب‌ترین نویسنده‌های جهان است و تاکنون میلیون‌ها نسخه از آثار او در کشورهای مختلف دنیا به فروش رسیده است. داستان‌های تاثیرگذار او الهام‌بخش افراد بسیاری بوده و همواره در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌ها قرار داشته‌اند. رمان جدید میچ آلبوم داستانی است با شخصیتی از یاد نرفتنی: فرانکی پرستو - پسر بچه یتیمی که تحت تعلیم استاد ...
تارهای جادویی فرانکی پرستو
تارهای جادویی فرانکی پرستو راهبه زیر لب می‌گفت: «ترانکوئیلا. ترانکوئیلا.» باران مثل چکش بر سقف می‌کوبید. صدای رعد و برق شبیه درام نقاره بود. در طبقه پایین، شورشیان سالن اصلی را به آتش کشیده بودند. شعله‌های آتش مثل صدای همزمان صدها کاستانت ترق و تروق می‌کردند. آن‌هایی که از کلیسا فرار نکرده بودند با صدای بلند فریاد می‌کشیدند و جیغ‌های ملتمسانه‌شان با صدای داد ...
مشاهده تمام رمان های میچ آلبوم
مجموعه‌ها