وقتی کسی سودایی و شوریده، اندوهگین و تنها دریا را روبهروی خود تماشا میکند و یا منظرهای در نظرش شگفت میآید، همیشه فکرهایی حقیقی از این قبیل که زندگی میکند و خواهد مرد، به طور نامحسوس با غم و اندوهش در میآمیزد و به خاطر واکنشهای عصبی همانوقت مدادی به دست میگیرد، برایش تفاوتی ندارد روی هر چه باشد سعی میکند نامش را بنویسد.