رمان خارجی

سه‌شنبه‌ها با موری مرد پیر مرد جوان و بزرگترین درس زندگی

(Tuesdays with morrie)

فرزانگی و شفافیت با زیبایی هر چه تمام در این کتاب نوشته شده، و علی‌رغم پیچیدگی‌های زندگی، سادگی را عاشقانه انتقال داده (دکتر ام اسکات پک). گنجینه‌ای باورنکردنی، درکی از مرگ بشر، راهنمایی مهم و سرچشمه روشنگری. کتاب مرشدی که تجربه مرگ‌اش را سهیم می‌شود، با دانش و بینشی ژرف، آماده مواجهه با پدیده مرگ خواهیم شد. من با این کتاب خندیدم، گریه کردم، و پنج جلد از آن را برای فرزندان‌مان سفارش دادم.

قطره
9789643413132
۱۳۹۳
۲۶۴ صفحه
۲۰۶۲ مشاهده
۸۴ نقل قول
نسخه‌های دیگر
میچ آلبوم
صفحه نویسنده میچ آلبوم
۲۷ رمان Mitchell David Albom is an author, journalist, screenwriter, playwright, radio and television broadcaster and musician. His books have collectively sold over 28 million copies worldwide; have been published in forty-one territories and in forty-two languages around the world; and have been made into Emmy Award-winning and critically-acclaimed television movies.
دیگر رمان‌های میچ آلبوم
ارباب زمان
ارباب زمان زمان همواره جزو مهم‌ترین عوامل زندگی بوده و نقش تعیین کننده‌ای داشته است. عمر انسان‌ها را نیز می‌توان بر بردار زمان نشان داد. حال اگر توانایی متوقف کردن زمان و عمر جاودان داشته باشید، چه می‌کنید؟ حاضرید زنده بمانید و عزیزترین کسانتان را از دست بدهید؟ تا چه حدی از جاودانگی عمرتان استفاده می‌کنید؟ اصلا آیا عمر مبتنی بر زمان ...
کمی ایمان داشته باش
کمی ایمان داشته باش کسی را که اهل ایمان باشد می‌شناسی؟ وقتی او را می‌بینی، فرار می‌کنی؟ اگر این‌طور است، بدان دیگری نیازی به گریز نیست. چند لحظه‌ای بنشین. یک لیوان آب یخ بنوش. یک بشقاب نان ذرت بخور. شاید متوجه شوی چیز زیبایی هست که می‌توان یاد گرفت و نه تو را می‌گزد و نه ضعیفت می‌کند، فقط ثابت می‌کند در وجود تک ...
سه‌شنبه‌ها با موری
سه‌شنبه‌ها با موری هر صفحه از این کتاب اعجاب‌برانگیز، از گرمای عشقی بی‌پیرایه می‌درخشد (رابی هرولد کوشنر)، این کتاب گنجینه‌ای شگفت‌انگیز است. کتابی است که اخلاقیات را در انسان غنی می‌بخشد و بصیرت هدیه می‌کند (دکتر برنی سیگال)، این داستانی حقیقی است که می‌درخشد و شما را تا ابد با پس تابش نور خود گرم نگه می‌دارد (ایمی تن).
تارهای جادویی فرانکی پرستو
تارهای جادویی فرانکی پرستو راهبه زیر لب می‌گفت: «ترانکوئیلا. ترانکوئیلا.» باران مثل چکش بر سقف می‌کوبید. صدای رعد و برق شبیه درام نقاره بود. در طبقه پایین، شورشیان سالن اصلی را به آتش کشیده بودند. شعله‌های آتش مثل صدای همزمان صدها کاستانت ترق و تروق می‌کردند. آن‌هایی که از کلیسا فرار نکرده بودند با صدای بلند فریاد می‌کشیدند و جیغ‌های ملتمسانه‌شان با صدای داد ...
1 روز بیشتر
1 روز بیشتر
مشاهده تمام رمان های میچ آلبوم
مجموعه‌ها