رمان خارجی

بازی‌های ممنوع

(Jeuxinterdits)

«پاپا ـ! از پاپا دیگر حرکتی سر نزد... پولت خواست برخیزد، اما چون گرگ بزرگ پافشاری می‌کرد، بار دیگر دماغش را در لانه مورچه فرو برد. یک‌بار دیگر مورچه‌ای دور کنگره حصارش به گشت‌زنی پرداخت. پولت با خودش فکر کرد: مورچه همان است...» تابستان. جنگ. مردم بی‌دفاع در جاده‌ها زیر رگبار مسلسل‌های هواپیماها و دنیای کودکی که جنگ بر آن تاثیری نمی‌گذارد مگر این‌که در سیر رویاهایش تغییرهایی بدهد و بازی‌هایی بسازد که برای کودکان ممنوع است... داستانی زیبا و گیرا که فرانسوا بوایه با استادی به روی کاغذ آورده و رنه کلمان یکی از برجسته‌ترین فیلم‌های سال بعد از جنگ را از آن آفریده.

قاسم صنعوی
گل آذین
9786006414225
۱۳۹۲
۱۶۰ صفحه
۴۱۷ مشاهده
۰ نقل قول