جورج اورول همواره معتقد به ساختار سیاسی دموکراتیک و مخالف با هر گونه حکومت استبدادی بود. نوشتههایش در نقد مدل حکومت کمونیستی و انقلابهای تودهای است. اورول در رمانهایش واژههای بیروح سیاسی را که بیشتر خالی از بار عاطفی هستند، از زبان و ادبیات دور نگه میداشت و سعی میکرد با طنزی ظریف، واژههای نارسای سیاسی و تاثیرا آن بر ادبیات را از بین ببرد. اورول در این کتاب نظام طبقاتی انگلستان و فقر را در میان طبقات پایین به نمایش میگذارد. او به شدت نظام سوسیالیستی را تایید و از حکومتها به دلیل اجرای ناصحیح این نظام، انتقاد میکند و تلاش میکند تا مزایای اجرای واقعی نظام سوسیالیستی را برشمارد.