رمان خارجی

خاطرات پس از مرگ

(journal intime dun mort)

مرگ تا وقتی به سراع ما نیامده به نظر معمایی ترسناک می‌آید. من تا وقتی زنده بودم؛ هر چند از مردن نمی‌ترسیدم؛ اما نگران لحظه‌ای بودم که روح از جسم جدا می‌شود؛ و در این مورد پندارهای عجیب و دیوانه‌واری داشتم. می‌پنداشتم در لحظه‌ی واپسین؛ ناگهان ضربه‌ای صاعقه‌وار از آسمان فرود می‌آید و آدمی را دو نیمه می‌کند. جسم او در این طرف می‌ماند و روح‌اش به طرف دیگر می‌رود و در این حال زمین بر اثر آن ضربه‌ی صاعقه‌وار به لرزه در می‌آید.

محمد مجلسی
دنیای نو
9789641720904
۱۳۹۲
۹۶ صفحه
۵۱۵ مشاهده
۴ نقل قول