رمان خارجی

عروسک

(Puppet)

به هیچ‌وجه دلش نمی‌خواست او را ببیند بدون هیچ توضیحی! وقتی در تمام خاطرات کودکی حتی یک دلخوشی کوچک از او نمی‌یافت چگونه می‌توانست امروز یاری‌اش کند. زندگی و آدم‌های این زندگی همیشه آن گونه‌ای که به نظر می‌رسند، نیستند. باید هر کس را با در نظر گرفتن تمامی خودش نگاه کرد و آن‌گاه به قضاوت نشست. وقتی بدون دانستن همه جهان و دلایل یک نفر را قضاوت می‌کنیم یعنی انصاف را رعایت نکرده‌ایم. شاید اگر هر کدام از ما در آن حال و هوا قرار می‌گرفتیم هر کاری می‌کردیم... هر کاری! حتی دست زدن به قتل... به همین راحتی! شاید که روزگار، ما را هم چون عروسکی در دستانش بازی می‌داد!

شادان
9789642919987
۱۳۹۲
۴۱۶ صفحه
۲۲۵۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های جوی فیلدینگ
خاطره
خاطره بعد از شانزده ازدواج، ماتی‌هارت متوجه می‌شود که شوهرش ـ وکیل معروف شیکاگو ـ یکبار دیگر به او خیانت می‌کند. اما بعد از اینکه جیک خانه را ترک می‌کند. بحران بزرگتری خانواده هارت را در برمی‌گیرد: ماتی اخبار هولناکی می‌شنود که زندگی همه‌ی آن‌ها را تغییر خواهد داد. جیک با احساس گناه به سوی زنی که هرگز واقعا دوستش نداشت ...
ژرفای زندگی
ژرفای زندگی
بوسه خداحافظی با مادر
بوسه خداحافظی با مادر به راستی توانایی ((جوی فیلدینگ)) در ایجاد جاذبه و سوال برانگیز کردن ماجرا بی‌نظیر است... او خواننده را در داستان غرق می‌کند تا با تمامی احساس خود، کتاب را دنبال کند. نوشته‌های او را باید تمامی زنان بخوانند و بی‌تردید اثر بپذیرند. آن روز پدر به بچه‌ها گفت: ((از مادر خداحافظی کنید... )) و وقتی شب به پایان رسید... مادر ...
چارلی وب
چارلی وب الکس بی‌تفاوت گفت: رگه‌ای از تنفر در صدایش بود. چارلی گفت: و به خودش زحمت نداد فقدان همدردی‌اش را پنهان کند. الکس پرسید: - آن‌ها می‌خوردند و می‌خوابند و به طور متوسط دوازده سال بیش از آن‌چه به قربانی خود داده‌اند زندگی می‌کنند. به نظر من خیلی هم بد نیست.
بیگانه‌ای با من است
بیگانه‌ای با من است
مشاهده تمام رمان های جوی فیلدینگ
مجموعه‌ها