رمان خارجی

والس خداحافظی

(Volcik ma yozloucenou)

این رمان به گفته ی منتقدان یکی از تیره ترین نوشته های کوندرا می باشد . داستان در فضائی کافکائی، در محیطی بسته و خفقان‌آور یک استراحتگاه (آب گرم) اتفاق می‌افتد. که نهایتاً به یک احساس عمومی گناه می‌انجامد. مهمانی خداحافظی، مهمانی مسخ شدگان است. مهمانی ارزش از دست دادگان است.

عباس پژمان
9789647199322
۱۳۹۳
۲۷۲ صفحه
۱۹۷۶ مشاهده
۰ نقل قول
میلان کوندرا
صفحه نویسنده میلان کوندرا
۳۸ رمان میلان کوندرا (به چکی: Milan Kundera) (زاده ۱ آوریل، ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی) نویسنده اهل چک است که از سال ۱۹۷۵ در فرانسه زندگی می‌کند و از سال ۱۹۸۱ یک شهروند فرانسوی شده‌است. پدر کوندرا نوازنده پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود. علاقه او به موسیقی در بسیاری از آثار او به ویژه رمان شوخی پیداست. میلان شعرگویی را از ۱۴ سالگی آغاز کرد و در ۱۷ سالگی پس از شکست آلمان به حزب کمونیست پیوست و در سال ۱۹۴۸ وارد ...
دیگر رمان‌های میلان کوندرا
ژاک و اربابش
ژاک و اربابش در پی تهاجم شوروی سابق به چکسلواکی در 1968 و " بگیر و ببند"‌هایی که در پی داشت، میلان کوندرا در لیست سیاه قرار گرفت و ممنوع القلم شد و به دلیل محرومیت از چاپ کتاب‌هایش امکان گذران زندگی را از دست داد. چند تن از دوستانش در صدد یاری به او بر آمدند. از جمله، یک کارگردان تئاتر پیشنهاد ...
وصایای تحریف شده
وصایای تحریف شده
وصیت خیانت شده
وصیت خیانت شده کوندرا، علاوه بر رمان‌هایی چون ((بار هستی)) و ((شوخی))، رسالات ادبی چندی نیز به رشته تحریر در آورده است. از جمله ((درباره رمان)) و کتاب حاضر، که در آن مقولات مختلف ادبی را با ظرافت و نکته‌سنجی تمام مطرح کرده است. همان‌طور که خوانندگان ((وصیت خیانت شده)) ملاحظه خواهند کرد، سبک و بینش جذاب و سرشار او بهترین گواه موفقیت ...
پرده (جستاری در 7 بخش)
پرده (جستاری در 7 بخش) ((... موقعی که روزی تاریخ رمان به انتها برسد، سرنوشت رمان‌های بزرگی که بر جای خواهد ماند چه خواهد بود؟ برخی از این رمان‌ها قابل تعریف کردن و تبدیل به شکل‌های دیگر نیستند. این رمان‌ها همان‌گونه که هستند یا به حیات خود ادامه می‌دهند و یا از بین می‌روند. بعضی هم قابل تعریف کردنند (مثل آناکارنینا، ابله) و به همین ...
شوخی
شوخی این گرم‌ترین دوره عشق ما بود. نورافکن‌ها روی برج‌های دیدبانی روشن بودند، سگ‌ها با نزدیک‌ شدن شب پارس می‌کردند، پسرک ازخودراضی بر همه ما فرمانروایی می‌کرد. این‌ها فقط کمی از ذهن مرا به خود مشغول می‌کرد؛ تمام حواسم متوجه لوسی بود. من در محاصره سگ‌های آدمکش و معدن واقعا خوشبخت بودم، با مشق‌های بیهوده نظامی حرکت می‌کردم؛ خوشبخت و مغرور ...
مشاهده تمام رمان های میلان کوندرا
مجموعه‌ها