پل
... و حسین رمزی شد میان خدا و پارسیان بر جای مانده زان تمدن کهن که اینک به آیینی نو دل به حق سپرده بودند، حسین همان کشتی بود که در غرقابها و تندبادها چشم به نجات و دستکیریاش داشتند و همان چراغی بود که در کورهراههای شک و گمراهی، راهنما و راهگشای جویندگان میشد. چرا که خون خدا بود ...
مصاحبه
صدا: چی گفتی؟
نعیم: گفتم...
صدا: چی؟ چی گفتی؟ بگو نعیم... چی گفتی؟ چی؟
نعیم: دوستت دارم! [میگرید.]
صدا: بعدش چی شد؟
نعیم: بعدش آسمون چرخ زد و آبیش تموم شد... نیگا کردم، دیدم مونیک، فقط دامنش نیست که قرمزه... همه تنش قرمزه، همه لباساش...
صدا: چرا اونو کشتی؟
نعیم: واسه اینکه نمیتونست بپره... بالشم بستم، ولی دیگه خوب نشد. ...
ترانههای قدیمی (دی وی دی) موسیقی نمایش
علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، حبیب رضایی، افشین هاشمی، اشکان خطیبی، علی سرابی، سحر دولتشاهی، بهاره مشیری، معصومه رحمانی. مشاور کارگردان: فردین خلعتبری. پیانیست: سامان احتشامی. خواننده: علی زندوکیلی. نویسنده و کارگردان: محمد رحمانیان. کارگردان تلویزیونی: سیفاله صمدیان. طراح جلد: روهینا (فرید حامدی)
لباسی برای میهمانی نهر فیروزآباد
سرباز با حیرت به گفت و گوی آن دو خیره شده است. پرستار، شروع به خواندن میکند، با صدایی شکسته و تلخ، آوازی گیلکی را به زمزمه میخواند. سرباز کنار پنجره میرود. سیگاری از جیب بیرون میآورد و بر لب میگذارد و به محوطه پر درخت بیرون نگاه میکند.