مسافران (2+5 تکهگویی) نمایشنامه
راننده از سواری پیاده میشود. پنجاه ساله مردیاست با کلاه پشمی گوش پوش بر سر و لنگی به دور گردن. در کاپوت را بالا میزند و آب و روغن سواری را اندازه میکند. سپس به سمت ما میآید.
راننده: قراره من به شما بخندم، یا شما به من؟... به من تریپی هشتاد تومن میدن که جاش یابوی بارکش این ابوطیاره باشم، ...
مصاحبه
صدا: چی گفتی؟
نعیم: گفتم...
صدا: چی؟ چی گفتی؟ بگو نعیم... چی گفتی؟ چی؟
نعیم: دوستت دارم! [میگرید.]
صدا: بعدش چی شد؟
نعیم: بعدش آسمون چرخ زد و آبیش تموم شد... نیگا کردم، دیدم مونیک، فقط دامنش نیست که قرمزه... همه تنش قرمزه، همه لباساش...
صدا: چرا اونو کشتی؟
نعیم: واسه اینکه نمیتونست بپره... بالشم بستم، ولی دیگه خوب نشد. ...
ترانههای قدیمی (دی وی دی) موسیقی نمایش
علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، حبیب رضایی، افشین هاشمی، اشکان خطیبی، علی سرابی، سحر دولتشاهی، بهاره مشیری، معصومه رحمانی. مشاور کارگردان: فردین خلعتبری. پیانیست: سامان احتشامی. خواننده: علی زندوکیلی. نویسنده و کارگردان: محمد رحمانیان. کارگردان تلویزیونی: سیفاله صمدیان. طراح جلد: روهینا (فرید حامدی)
لباسی برای میهمانی نهر فیروزآباد
سرباز با حیرت به گفت و گوی آن دو خیره شده است. پرستار، شروع به خواندن میکند، با صدایی شکسته و تلخ، آوازی گیلکی را به زمزمه میخواند. سرباز کنار پنجره میرود. سیگاری از جیب بیرون میآورد و بر لب میگذارد و به محوطه پر درخت بیرون نگاه میکند.
امیر
دخترک: من چرا نمیمیرم سردار؟
سکوت. آذرک به فاخته اشاره میکند و فاخته به زنی از زنانش. زن برمیخیزد، دست دخترک را میگیرد و در گوشهای مینشاند.
یک سردار: چشمهای این دخترک کار تو بوده جوزک؟
جوزک: شاهکار استادیست که باید شاگردیاش کرد! چشمها بیفروغ شده، با این همه اثری از میل داغ بر چهره نیست. فاصله چشمها و میل به ریاضی محاسبه ...