هویت گمشده (اشتیلر)
من باید شرح دهم! و آن هم حقایق زندگیام را. هیچ چیز به غیر از حقیقت محض نباید بگویم!
یک بسته کاغذ سفید و یک خودنویس که میتوانم آن را هر وقت که بخواهم، بدهم به خرج دولت پرش کنند و همراهش نیت خوب هم باید داشته باشم. چه چیزی از حقیقت باقی خواهد ماند، اگر من آن را به قلم ...
بیدرمن و آتشافروزان
همسرایان: دوستداشتنیتر از پیش، شهرمان از فراز خرابهها و خاکسترهایش سر بر میدارد. ویرانی محو و فراموش شده، فریاد مردان و زنان که از میان شعلهها برمیخواست، نیز فراموش شده است.
بیدرمن: زندگی ادامه دارد.
همسرایان: آن مردمان، اکنون به تاریخ پیوستهاند. ساکت و آرام.
اشتیلر
یاددبشتهای اشتیلر در زندان:بنگر انتخاب خویشتن ار آن روبس دشوار استکه در این انتخاب انزوای مطلق همان در خودماندنیست هرچه عمیقتر؛زیرا انتخاب خویشتن هر امکان دیگر شدنی - با دیگر کردن خویشتن - را ازمیان برمیدارد.
وقتی شور آزادی در او سر بر میآورد (و با انتخاب است که این شور سر بر میآورد؛چرا که نفس انتخاب آزادی است)؛خویشتن را ...
زندگینامه (1 بازی) نمایشنامه
هر انسانی ممکن است چند زندگی داشته باشد؟ برنارد کورمن این خوششانسی یا بدشانی را دارد تا زندگیاش را دوباره بازی کند: اشتباهها، شادیها، دردسرها... در قلب این بینظمیها، او گره بدبختیاش را در ملاقات با یک خانم، یعنی همسر آیندهاش آنتوانت، جستجو میکند و نهایت سعی خود را به کار میگیرد تا مانع اجرای این ملاقات شود. چگونه میتواند ...