نمایش‌نامه

خشم و هیاهو

نمایش‌نامه خشم و هیاهو در سال 1371 با توجه به دست‌نوشته‌ای از «بیژن پورغلام» با نام «کاغذ لبو» نگاشته شد و از آن سال تا زمانی که در تئاتر شهر و هیجدهمین جشنواره تئاتر فجر به روی صحنه رفت در اجراهای متفاوت، تغییرات بسیاری پیدا کرد و نتیجه آن به شکل مکتوب تقدیم شده است. «خشم و هیاهو» در آخرین اجراهایش به همت گروه تئاتر «تجربه» در سالن سایه (تابستان 1379) و سپس هفته‌ی بزرگداشت هنر ایران در ایتالیا، شهر «پارما» (مهر ماه 1379) به روی صحنه رفت.

طرح روز
9789647564021
۱۳۸۱
۴۸ صفحه
۵۵۵ مشاهده
۰ نقل قول
مهرداد رایانی‌مخصوص
صفحه نویسنده مهرداد رایانی‌مخصوص
۶ رمان William Cuthbert Faulkner was a Nobel Prize-winning American novelist and short story writer. One of the most influential writers of the twentieth century, his reputation is based mostly on his novels, novellas, and short stories. He was also a published poet and an occasional screenwriter.

The majority of his works are based in his native state of Mississippi. Though his work was published as early as 1919, and largely during the 1920s and 1930s, Faulkner was relatively unknown until ...
دیگر رمان‌های مهرداد رایانی‌مخصوص
آدم آدم است (نمایش‌نامه 2 زبانه)
آدم آدم است (نمایش‌نامه 2 زبانه) دیشب خوابم برد. نمی‌دونم چی شد. یه دفعه انگار بیهوش شدم. حتما تو دردسر می‌یفتم. خواب تو رو دیدم. تو خواب دیدم که داری حرف می‌زنی. صبح که پا شدم، اول از همه فیلم شب قبل رو دیدم. می‌دونی چرا؟ می‌خوام بدونم کجا می‌‌ری. تعجب نداره. زن دوم من هم می‌خواست مثل تو سر زبون‌ها بیفته، اما من ادبش کردم...
آنفلونزای خوکی (نمایش‌نامه 2 زبانه)
آنفلونزای خوکی (نمایش‌نامه 2 زبانه) منشی: اگه ادامه بدم، جالب‌تر هم می‌شه... بهش شک کن! اونی که این بیماری رو همه جا راه انداخته، می‌تونه هزار تا کار دیگه هم بکنه که تو روحت هم ازشون با خبر نیست. من دروغ می‌گم، باشه! آینده‌ای هم هست! همسر: تو چرا می‌خوای این‌ها رو به من بگی؟ چرا حالا؟...
الو سلام
الو سلام سلیمان: خوشحالی حاجی؟ تنهایی؟ صفا؟ کریم: پسر حیا کن! دیگه سنی از ما گذشته. اون موقع که جوون بودیم،‌ دست از پا خطا نکردم و خدا بیامرز مادرت رو، رو سر می‌ذاشتم. حالا که دیگه پامون لب گوره،‌ چه وقت این کارهاس؟! برو پسر استغفار کن... تونستی یه نوک پا برو شاعبدالعظیم، چه بهتر حضرت معصومه یا پابوس امام رضا، ...
شب‌نشینی در جهنم
شب‌نشینی در جهنم محسن: جوون ضایع‌کنی دیگه!؟ باز این آقا کامبیز خیلی حق به گردن ما داره، تو چی؟ تغاری بشکند ماستی بریزد، جهان گردد به کام کاسه‌لیسان. لطفا ته لیوان رو هم خوب لیس بزنید. کامبیز: بنال محسن: رفتم کافی‌نت سر خیابون. شش صد دادم، رفتم توی www.69XTVcom، یادداشت کن، آبدیده‌ت می کنه. سور و ساتی بود. گمونم لس‌آنجلس بود! فکم تا کف پام ...
مشاهده تمام رمان های مهرداد رایانی‌مخصوص
مجموعه‌ها