همیشه نسبت به مرگ حساس بودم
از وقتی 40 سالگی را پشت سر گذاشتم دریافتم روزی میمیرم
انگار در یک آن دریافته بودم که هیچ راهی برای گریز از این سرنوشت محتوم وجود ندارد!
۲۳ رمان
Jean Maurice Eugène Clément Cocteau (5 July 1889 – 11 October 1963) was a French poet, novelist, dramatist, designer, boxing manager, playwright and filmmaker. Along with other Surrealists of his generation (Jean Anouilh and René Char for example) Cocteau grappled with the "algebra" of verbal codes old and new, mise en scène language and technologies of modernism to create a paradox: a classical avant-garde. His circle of associates, friends and lovers included Jean Marais, Henri Bernstein, Édith Piaf, whom he ...
هذیان 2 نفره تا هر جایی که دوست داشته باشیم و دختر دم بخت
مرد: حتی اگه ندونن این جنگ برای چی شروع شده باز هم یه دلیلی براش پیدا میکنن. اونها به ورای دلایل خودشون نمیرن. زن: هیچوقت اونجوری که باید قطع نمیشه، چه فایدهای داره؟ مرد: به درد گذرون زندگی میخوره. زن: زندگی ما هم میگذره. نتیجه دلسردی از تاریخ. و همین تاریخ خود را با سر و صدای زیاد به ما ...
مستاجر جدید
مستاجر جدید نمایشنامهای است در نهایت سادگی، گفتار در آن بسیارعادی است، 1نمایش نامه تراژدی کمدی است.نمایشنامه در وهله اول نشان میدهد چطور اشیاء به حرکت در میایندو بر انسان چیره میشوند و او را در رویای بیکران خود غرق مینمایند. . .
کرگدن
چه اتفاقی ممکن است ملال 1 روز تعطیل را در 1 شهرستان کوچک بهم بزند؟ پیدا شن 1 کرگدن و کرگدن بعدی در روستا . . . .
کرگدن
برانژه: (به ژان) زندگیکردن امری غیرعادیست.
ژان: برعکس، هیچی طبیعیتر از این نیست. دلیلش هم اینکه همهی مردم زندگی میکنند.
برانژه: تعداد مُردهها بیشتر از زندههاست. تعداد اونها روزبهروز بیشتر میشه، زندهها کمیابن.
ژان: مُردهها، باید گفت چنین چیزی وجود نداره! هاه! هاه!... (خندهی بلند) اونها هم به شما فشار میآرند؟ چیزی که نیست، چطوری میتونه فشار بیاره؟
برانژه: من خودم از خودم میپرسم ...