نمایش‌نامه

کوکوی کبوتران حرم

فاطمه: عشق نجاتت داده دختر. اسم سربازه چی‌ بود؟ هما: هیچ‌وقت نفهمیدم اسم واقعی‌شو. اتیکت که نداشت، یعنی هیچ سربازی اتیکت نداشت. مطمئنم که اسم واقعیش نبود. مهم نبود اسمش. من عاشق اون وقتایی بودم که اون خاکی و گل آلود از خط می‌امد. کنار مخابرات اهواز، ساعت نه صبح، هر 4 شنبه، من وایساده بودم. می‌رسید با رفیق‌هاش خداحافظی می‌کرد؛ سربازای لشگر خراسان می‌دونستن که یه دختر با چادر عربی همیشه چهارشنبه‌ها تو محل پارکینگ ماشینای لشگر ایستاده با کی کار داره!... می‌گفت بیشتر رفیقام به من حسودیشون میشه; آخه اون وقتا من ‏ُ[با عشوه‌ای ساختگی] خیلی خوشگل بودم!

بوتیمار
9786007556283
۱۳۹۳
۱۴۰ صفحه
۴۸۷ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده علی‌رضا نادری
۹ رمان Alireza Naderi
دیگر رمان‌های علی‌رضا نادری
2 حکایت از چندین حکایت رحمان
2 حکایت از چندین حکایت رحمان در دو حکایت از چندین حکایت رحمان علیرضا نادری ما را در میانه زاد و ولد تصاعدی روایاتی قرار می‌دهد که مطیر، حسون، ناشناس، خالو، عباسو و بدریه پرده‌داران آن هستند. با هر حکایتی مخاطب بیشتر و بیشتر نسبت به درک علت غیبت غایب توانا می‌شود چرا که سخن گفتن از مرد ناموجود رحمان محملی است برای افشا شدن درونیات ...
4 حکایت از چندین حکایت رحمان
4 حکایت از چندین حکایت رحمان
این قصه را ایرانیان نبشته‌اند
این قصه را ایرانیان نبشته‌اند غریبک: به دنبال راه گریز این کار را من می‌کنم. دریابند: (او را پس می‌زند) من بر اسب نشستن بهتر می‌دانم... از میان قورچیان پراکنده دو ترکه به تاخت بهتر می‌گذرم... سرپوشیده‌ای که در خانه دارم حامله است. (زین اسب را بر می‌دارد و روی کول خود می‌گذارد، عالمگیر زین از دوش او برداشته به سوی خردک پرتاب می‌کند و مرد ...
3 پاس از حیات طیبه نوجوان نجیب و زیبا
3 پاس از حیات طیبه نوجوان نجیب و زیبا رئالیسم یا واقع‌گرایی بر اساس یک قرارداد ادبی، واژه‌ای است برای دسته‌ای از نمایش‌نامه‌ها، و جز این، هوشمندانه‌تر است اگر بگوییم که واژه رئالیسم دلالتی بر واقع‌گرایی یا واقع‌نمایی نیست. می‌بینید نام‌ها چگونه به توهم می‌انجامد.
مشاهده تمام رمان های علی‌رضا نادری
مجموعه‌ها