نمایش‌نامه

سعادت لرزان مردمان تیره‌روز و دیوار (کمدی 100 سال پس از جنگ) نمایش‌نامه

سعادت لرزان مردمان تیره‌روز در سال 1380 و پس از دوازده سال عدم امکان اجرا به دلایل متعدد و مختلف سرانجام در جشنواره بین‌المللی فجر به روی صحنه رفت و موجی از شادی و امید در دل علاقه‌مندان تئاتر ایران پدید آورد. این نمایش‌نامه انسانی و ارزشمند که در اجرای عمومی نیز با استقبالی چشمگیر مواجه شد به فروپاشی یک خانواده ایرانی می‌پردازد. ماجرا در عصر یک روز بارانی آغاز و نیمه شب تاریک و هول‌انگیز به پایان می‌رسد. دیوار یا کمدی صد سال پس از جنگ متفاوت‌ترین نمایش‌نامه علی‌رضا نادری درباره جنگ است. این نمایش‌نامه به کابوس هول‌آوری می‌ماند و صد سال از جنگی ویرانگر گذشته و سال‌هاست که سربازان و فرماندهان جنگ، اسلحه‌های مرگبار را در انبار گذاشته و بر در انبارها قفل زده‌اند، اما عفریت جنگ به سودای برپایی دوباره آن به سراغ سربازان آمده تا ایشان را به انتقام تحریک کند.

قطره
9789643416577
۱۳۸۸
۹۶ صفحه
۱۲۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده علی‌رضا نادری
۹ رمان Alireza Naderi
دیگر رمان‌های علی‌رضا نادری
نمایش‌نامه 77/6/31
نمایش‌نامه 77/6/31 77/6/31 در ادامه نمایش‌نامه‌های دیگر علی‌رضا نادری هم‌چون: عطا سردار مقلوب، پچپچه‌های پشت خط نبرد، دو حکایت و چهار حکایت از چندین حکایت رحمان، بازگشت به خانه پدری و سه پاس از حیات طیبه نوجوان نجیب و زیبا. درباره جنگ و با نگاهی متفاوت از نگاه ثابت و رسمی به جنگ هشت ساله عراق علیه ایران است. این تفاوت نگاه و ...
پچپچه‌های پشت خط نبرد (دی وی دی نمایش‌نامه)
پچپچه‌های پشت خط نبرد (دی وی دی نمایش‌نامه) نویسنده: علیرضا نادری کارگردان: اشکان خلیل‌نژاد کارگردان تلویزیونی: مصطفی قاهری بازیگران: نوید محمدزاده، حمید رحیمی، مهدی فریضه، سینا بالاهنگ، امیراحمد قزوینی، محمدهادی عطایی، کیوان ساکت‌اف، محمد اشکان‌فر طراح صحنه و لباس: اشکان خلیل‌نژاد مترجم: سارا بیگدلی‌شاملو موسیقی: علی شهبازی عکاس: سارنگ هاشمی طراح پوستر: اردشیر رستمی طراح جلد: روهینا (فرید حامدی) ، آرمان کوچکی تهیه کننده: گروه تئاتر تازه
پچپچه‌های پشت خط نبرد
پچپچه‌های پشت خط نبرد
این قصه را ایرانیان نبشته‌اند
این قصه را ایرانیان نبشته‌اند غریبک: به دنبال راه گریز این کار را من می‌کنم. دریابند: (او را پس می‌زند) من بر اسب نشستن بهتر می‌دانم... از میان قورچیان پراکنده دو ترکه به تاخت بهتر می‌گذرم... سرپوشیده‌ای که در خانه دارم حامله است. (زین اسب را بر می‌دارد و روی کول خود می‌گذارد، عالمگیر زین از دوش او برداشته به سوی خردک پرتاب می‌کند و مرد ...
مشاهده تمام رمان های علی‌رضا نادری
مجموعه‌ها