نمایش‌نامه

مجلس تماشاخانه (به تربیت آوردن دختر تندخوی)

(the taming sherw)

باپ تیستا: لوسانتیو، میل دارم که این کار در منزل من نشود. می‌دانی که دیوار گوش دارد. من نوکر زیاد دارم. به علاوه گرمیو پیر همیشه مواظب احوال است و ممکن است بدائی در این میانه واقع شود. ترانیو: خداوندگارا، پس در منزل من، اگر مرخص کنید، این امر واقع شود پدرم هم در آنجا منزل دارد، در آنجا است،‌ این عمل را ختم خواهیم کرد. از این همه آدم‌هایی که در خدمت شما هستند بفرستید دخترتان را بیاورند.

پرسش
9789646629615
۱۳۸۲
۱۹۲ صفحه
۵۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
ویلیام شکسپیر
صفحه نویسنده ویلیام شکسپیر
۵۴ رمان William Shakespeare (baptised 26 April 1564) was an English poet and playwright, widely regarded as the greatest writer in the English language and the world's pre-eminent dramatist. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon" (or simply "The Bard"). His surviving works consist of 38 plays, 154 sonnets, two long narrative poems, and several other poems. His plays have been translated into every major living language, and are performed more often than those of any other ...
دیگر رمان‌های ویلیام شکسپیر
تلاش بیهوده عشق
تلاش بیهوده عشق «تربیت واقعی این نیست که انسان وارد دنیای فرهنگ رویایی شود، بلکه باید خود را تابع انضباط غم و شادی سازد.» شکسپیر در این نمایش‌نامه تلاش بیهوده بازیگران و تظاهر آنان را به مقاومت در برابر کشش عشق، و بالاخره شکست آن‌ها رادر مقابل این قدرت عظیم و تسلیم به مقتضای طبع و خوی بشری نشان می‌دهد. او در لفافه ...
رومئو و ژولیت
رومئو و ژولیت رومئو و ژولیت داستان غم‌انگیز دو دلداده است که در حقیقت لیلی و مجنون مغرب زمین محسوب می‌شود و به اکثر زبان‌های جهان ترجمه شده است. این دو دلداده از دو خاندان هستند که سال‌ها با یکدیگر سر دشمنی داشته و به کشتار یکدیگر می‌پرداخته‌اند و حتی دامنة این خصومت به خدمتکاران و اطرافیان آن‌ها کشانده می‌شده. وقتی ‌رومئو و ...
لیرشاه
لیرشاه لیرشاه، پیرمرد مغرور و کله‌شق تصمیم به تقسیم قلمرو سلطنت‌اش میان سه دختر خود می‌کند. او بزرگ‌ترین قسمت را به کسی که بیش از همه دوستش دارد، خواهد داد، اما نمی‌تواند تشخیص دهد چه کسی چاپلوس است و چه کسی واقعا او را دوست دارد. او کوچک‌ترین دخترش، کوردلیای صادق را تبعید می‌کند و قلمرویش را میان گونریل و ریگان ...
طوفان
طوفان لیکن مرا رها کنید از بند، به هلهله دست‌هایتان. دم جلیل شما می‌بایست تا بیاکند شراع‌هایم را. پس چونان که قلم عفو کشیدند بر گناهان شما، بگذارید تا د یده خطاپوش شما به آزادی‌ام بیانجامد.
تاجر ونیزی (داستانی از شکسپیر)
تاجر ونیزی (داستانی از شکسپیر) هیچ‌کس با اجبار به دیگری رحم نمی‌کند. بخشندگی فقط وقتی صورت می‌گیرد که مانند قطرات ملایم باران بر روی زمین بباریم. بخشیدن یک موهبت دو جانبه است. هم برای کسی که می‌بخشد آرامش می‌آورد، و هم برای کسی که بخشیده می‌شود.
مشاهده تمام رمان های ویلیام شکسپیر
مجموعه‌ها