نمایش‌نامه

ماریانا پیندا

(Mariana pineda)

لورکا در این نمایش‌نامه جذاب چون دیگر آثارش، رفتار انسانی عاشق را در گذار زندگی به نظاره می‌گیرد، او همیشه عاشقان را در برابر خودمداران می‌گذارد تا تقابل این دو وجه از شخصیت انسان را آشکار سازد. لورکا در ماریاناپیندا محور اصلی اثرش را بر عشق به آزادی و رهایی نهاده، و آن را بر بستری از تاریخ زندگی مردم وطنش برپا و استوار می‌گرداند که شاخص همیشگی آن مبارزه در برابر دیکتاتورها،‌ نظم کهن و سنت‌های بازدارنده بوده است.

مینا
9789646475717
۱۳۹۱
۱۱۶ صفحه
۷۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
فدریکو گارسیا لورکا
صفحه نویسنده فدریکو گارسیا لورکا
۱۳ رمان Born in Fuente Vaqueros, Granada, Spain, June 5,1898; died near Granada, August 19,1936, García Lorca is one of Spain's most deeply appreciated and highly revered poets and dramatists. His murder by the Nationalists at the start of the Spanish civil war brought sudden international fame, accompanied by an excess of political rhetoric which led a later generation to question his merits; after the inevitable slump, his reputation has recovered (largely with a shift in interest to the less obvious works). ...
دیگر رمان‌های فدریکو گارسیا لورکا
عروسی خون
عروسی خون عروسی خون سرگذشت دو انسان شوریده عاشق است که جدایی‌شان از یکدیگر برایشان حکم مرگ را دارد و یکی شدنشان نیز به مرگشان می‌انجامد، با این تفاوت که مرگ در صورت نخست در هجران معشوق است و مرگ دوم برای رهایی از هجران،‌ در هر صورت برای شیفتگان راه عشق صورت سومی وجود ندارد. لورکا در عروسی خون زیباترین بیان ...
خانه برناردا آلبا
خانه برناردا آلبا درون‌مایه این کتاب، آشفتگی زندگی خانواده زنی شصت ساله است که شوهرش به تازگی فوت کرده و 5 دخترش از 20 ساله تا 39 ساله هنوز مجرد و خانه‌نشین هستند.داستان بسیار هیجان‌آور و جذاب است... .
فصلی در غرناطه
فصلی در غرناطه در انتهای یک خیابان متروک می‌رود کره اسب سیاهی پرسه‌زن اسبی از خواب‌هایی که کابوس نسیم غروبی می‌‌آید از دور و یک پنجره گریه سر داده با باد
خانه برنارد آلبا
خانه برنارد آلبا درون‌مایه این کتاب، آشفتگی زندگی خانواده زنی شصت ساله است که شوهرش به تازگی فوت کرده و 5 دخترش از 20 ساله تا 39 ساله هنوز مجرد و خانه‌نشین هستند.داستان بسیار هیجان‌آور و جذاب است... .
یرما
یرما برای این که به ستوه اومده‌ام. برای این که از دست‌هایی که فقط به درد خودم می‌خوره، خسته شده‌م. برای این که من تحقیر شده‌م. برای این که وقتی می‌بینم گندم جوونه می‌زنه، چشمه بی‌وقفه آب می‌ده، گوسفندها هزار تا هزار تا بره به دنیا می‌آرن، سگ‌ها... وقتی اینا رو می‌بینم، حس می‌کنم که من تحقیر شده‌م. طبیعت تمام زاده‌های ...
مشاهده تمام رمان های فدریکو گارسیا لورکا
مجموعه‌ها