۱۵ رمان
ساموئل شپارد راجرز چهارم نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر آمریکایی است. از جمله فیلمهای او میتوان به چیزهای درست، بلکتورن و باندیداس اشاره کرد. او یکی از نویسندگان فیلمنامه فیلم پاریس، تگزاس بود. او در سال ۱۹۷۹ برای نمایشنامه کودک مدفون جایزه پولیتزر را دریافت کرد. سام شپارد علاوه بر نمایشنامه، داستان کوتاه هم می نویسد. در ایران مجموعه داستان خواب خوب بهشت (نشر ماهی) به انتخاب و ترجمه امیرمهدی حقیقت از او به فارسی منتشر شده است.
کودک مدفون
وینس: [به شلی] چرا اینجوری میکنی؟ میخوای دستم بندازی؟ اینا خونواده منن! میفهمی؟
شلی: تو منو مسخره کردی، واسه همینم هس که من الان اینجام، در صورتی که باید چن فرسخ دورتر از اینجا باشم. من ترجیح میدم هر جای دیگه باشم، هر جا غیر از اینجا، تویی که میخوای بمونی. بنابراین منم میمونم و هویجا رو خرد میکنم و میپزم ...
مادر ایکاروس
نویسنده در این نمایشنامه، با وامگیری از نام اسطوره ایکاروس ـ موجودی که آن قدر به خورشید نزدیک شد تا بالهای مومیاش ذوب گردید ـ سعی دارد ناتوانی بشر را در برقراری ارتباط با همنوع خود، به تصویر بکشد .ماجرای نمایشنامه در محوطه یک پارک عمومی روی میدهد که سه مرد و دو زن برای تماشای آتشبازی شبانه به آن ...
زبانها و 1 نمایشنامه دیگر
گوینده: او در وسط داستانی متولد شد که هیچ کاری با آن نداشت.
در وسط مردم.
در وسط مردم میماند.
همه جنگیدنهایش.
همه رنجیدنهایش.
همه امیدش.
با مردم هستند.
همه خوشیاش.
همه نفرتش.
همه تقلایش.
با مردم هستند.
غرب حقیقی
مادر: وای همهشون مردن، نه؟ (به طرف آن میرود و از نزدیک براندازشان میکند) گمونم وقت نکردین آبشون بدین.
آستین: من بهشون میرسیدم تا اینکه لی اومد و
لی: آره من حسابی اوضاشو بهم ریختم، مامان اون تقصیر نداره.
مکث. مادر به گیاه خیره شده است.
آخرین روزهای هنری موس
شاید بهتره که اون مرده، چون حالا تو واقعا میتونی بعضی چیزها رو به اون بگی تو میتونی تمام اون چیزهایی رو که پیشترها نمیتونستی به اون بگی حالا بهاش بگی چون اون حالا مرده و تو تصور میکنی که زندهس و اون جز گوش دادن به تو هیچ کار دیگهیی نمیتونه بکنه.