نمایش‌نامه

داستان شورانگیز بازرگان وندیکی

(Merchant of venic)

آنتونیو: او را به خودش واگذار، بیش از این به التماس‌های بیهوده پی او نمی‌روم. او با جان من کار دارد، جهت آن را خوب می‌دانم. بارها کسانی را که او دنبال کرده بود و به فغان نزد من آمده‌اند خلاص کرده‌ام ، بنابراین کینه مرا در دل گرفته. سالانیو: یقین دارم دوک اخذ این جریمه را روا نخواهد دانست.

نیلوفر
9789644483318
۱۳۸۷
۳۰۴ صفحه
۷۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
ویلیام شکسپیر
صفحه نویسنده ویلیام شکسپیر
۵۴ رمان William Shakespeare (baptised 26 April 1564) was an English poet and playwright, widely regarded as the greatest writer in the English language and the world's pre-eminent dramatist. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon" (or simply "The Bard"). His surviving works consist of 38 plays, 154 sonnets, two long narrative poems, and several other poems. His plays have been translated into every major living language, and are performed more often than those of any other ...
دیگر رمان‌های ویلیام شکسپیر
کوریولانوس
کوریولانوس نمایش‌نامه کوریولانوس مربوط به دوره قدیم روم، یعنی هنگامی است که آن کشور هنوز به صورت امپراتوری در نیامده و همسایگانش دایما با آن در نبرد هستند. در این داستان شخصیت مارتیوس،‌ سردار رومی، که بعدا به مناسبت فتح شهر کوریولی متعلق به طوایف ولس لقب کوریولانوس را می‌گیرد، شالوده اصلی نمایش‌نامه را تشکیل می‌دهد.
تراژدی مکبث
تراژدی مکبث تراژدی مکبث شرح زندگی پرحادثة سرداری دلیر و لایق و صدیق به نام مکبث است که دنکن، پادشاه شریف و مهربان اسکاتلند، او را از میان هواخواهان خود بر‌میکشد و به وی لقب و منصب می‌‌بخشد. اما مکبث بر اثر تلقین جادوگران و وسوسة نفس و به اغوای زن جاه‌طلب خویش در شبی که پادشاه مهمان اوست او را در ...
طوفان
طوفان همه چیزهایی که ماهیت اشتراکی دارند بی‌کوشش و عرق جبین فراهم می‌شدند. به خیانت، جنایت، شمشیر، نیزه و دشنه و توپ و یا هیچ جنگ‌افزاری نیاز نمی‌بود، بلکه طبیعت به آرزوی خودفراوانی و وفور به بار می‌آورد و روزی مردم بی‌آزار مرا می‌داد.
رومئو و ژولیت
رومئو و ژولیت سمپسون: گرگوری، به مردانگی سوگند، ما بزدل نیستیم. گرگوری: البته، و گرنه بع‌بع می‌کردیم. سمپسون: یعنی گردن به زور نمی‌دهیم، شمشیر می‌کشیم. گرگوری: سرت را بالا بگیر، ببینم گردنی هست؟ سمپسون: خشم بگیرم، زود شمشیر می‌کشم. گرگوری: اما دیر خشم می‌گیری. سمپسون: حتی سگی از فامیل موناتیگو مرا تحریک می‌کند. گرگوری: تحریک یعنی فرار، شجاعت یعنی ایستادن؛ اگر تحریک شدی ...
رویای شب نیمه تابستان
رویای شب نیمه تابستان مطلب مرکزی این نمایش‌نامه این است که عشق را با عقل کاری نیست،‌ بلکه مانند شاعری و دیوانگی تابع خیال است. همراه خیال به وجود می‌آید، شدت یا ضعف پیدا می‌کند، و همچنین از میان می‌رود. «دکتر جرج براندس دانمارکی» در ضمن انتقاد این درام در تایید همین گوشه مطلب را می نویسد: «بشر دست‌خوش غرایز و رویاهای خویش است ...
مشاهده تمام رمان های ویلیام شکسپیر
مجموعه‌ها