همیشه با خودم میگفتم، چقدر تنهام، چقدر ضعیفم و وابسته به انسانهای منحوط و تحلیل رفته. کل اون بالا روی زمین همگی در حال تجزیه شدن و کرمزدگی هستن. بوی تعفن اونجا هم بود، ولی ما احساس نمیکردیم. من اونجا تنها بودم، حالا اینجا هم هستم، تنهاتر از همیشه، در کنار موشها و کرمها.