ولی من تنها هستم. وطنی ندارم. و اکنون همسرم نیز مرا از خویش رانده است. مرا به یغما بردند. از سرزمینی در آن سوی آبها به اینجا آوردند. نه مادر دارم، نه برادری، و نه خویشاوندی، تا در این مصیبت، پناهی باشند برای آغوش بیپناه من. به این سبب از شما درخواست میکنم اگر راهی برای انتقام از جیسون به خاطر توهینش یافتم، سکوت کنید... اوریپید بر خلاف دیگر نویسندگان یونان نوعی واقعگرایی را در نمایشنامههایش وارد کرد. به این معنا که قهرمان تراژدی الزاما نمیمیرد یا حتی به سرنوشتی فجیع آنچنان که ما انتظار داریم دچار نمیشود. او نگاهی تیره و تلخ به جهان هستی دارد و قهرمان او آینه انسان واقعی پیرامون است. طرح جسورانه مسائل اخلاقی در آثار اوریپید از جنبههای مهمی است که سبب انگیزش دشمان بسیاری علیه او شده است. او جهان را تلخ میبیند و هیچ الزامی برای نجات یا بسامانی این جهان قائل نیست. مدهآ در پیاده کردن نقشه شوم خود موفق میشود و در نهایت با دستیابی به پیروزی علیه دشمنش (شوهر و عروس و پدر عروس)، شهر را ترک میکند...