ایبسن و استریندبرگ از پایهگذاران تئاتر مدرن بودند و زندگی و آثارشان از سیمای دوگانه نبوغ. آن دو مضامینی را به نمایش کشیدند که پس از صد و پنجاه سال هنوز تازگی دارد و جسارت میطلبد. ایبسن از نخستین نویسندگانی بود که به دفاع از حقوق زنان پرداخت و استریندبرگ در زنستیزی همغیرت دوست معاصرش فردریش نیچه است. آن دو ضمن ستایش گهگاهی از یکدیگر رقیب هم بودند و نفیکننده دیگری. استریندبرگ رقیب نروژیاش را احمق، بیجنسیت و «ادیب بانوی ریشدار» میخواند و ایبسن که پرترهای از استریندبرگ را بر دیوار اتاق کارش آویخته بود، میگفت که بدون الهام از چشمهای جنونزده او یک سطر هم نمیتواند بنویسد. لوئیجی پیراندلو گفته است: «من پس از شکسپیر بی هیچ تردید از ایبسن نام میبرم.» و بدون استریندبرگ پدیداری کسانی چون تنسی ویلیامز، یوجین اونیل، ساموئل بکت، غیر قابل تصور است.