بعضی وقتها، زمانی که میپنداری در اوج آرامش و اطمینان ایستادهای همهچیز در هم میریزد. حتی کسانی را که دوست میپنداری بدون کوچکترین تردید، تنهایت میگذارند یا حتی زیر پاهایت را خالی میکنند. انگار همیشه باید دلهره را داشته باشی در انتظاری که دیر یا زود رخ میدهد. شاید یک روز زمان ببرد شاید یک ماه، یا حتی یک سال. اما آنچه باید، رخ میدهد. بی بر و برگرد! وقتی به کسی پناه میبری و ناامید میشوی، وقتی درد دل کردنت، نقطه ضعف تو میشود و وقتی یافتن یک رفیق واقعی، کیمیا میگردد، باز هم باید امید داشت. حتی در تنهاییهای شبانه! زیرا آنچه چشمانتظارش هستی، زمانی میرسد که انتظارش را نداری. باید صبورانه دل به امید بست.