رامین ساکت ماند. سکوتش از جنس رضایت بود. رضایتی که در سراسر زندگی کمتر مزه آن را در ذائقه خویش حس کرده بود. اما اگر از جنس رضایت هم نبود، زن آن را تعبیر به رضایت میکرد و تغییری در رفتارش حاصل نمیشد.
میراث تاجماه
این کتاب یک رمان است. زنی فوت میکند اما پزشک اجازه دفن او را صادر نمیکند و ادعا میکند که او را کشتهاند. میراث تاجماه حکایتی واحد است که هر گوشة آن از زبان یکی از شخصیتهای داستان، از زاویة دید او و از بعدی که در ماجرا دخالت داشته است، روایت میشود و مجموع گفتههایشان پرده از روی حقیقت ...
کنتس سلما
چه پرجبروت مینمود. حضورش چه احساس پروقار و شکوهمندی را به ذهن متبادر میکرد. چهره جوان و زیبایش در سی و سه سالگی از پس آن تور سیاه و قامت کشیده و اندام خیزرانیاش در آن لباس عزای فاخر که میشد حدس زد شب قبل از مزون مشهور و گرانقیمتی در پاریس برای کنتس فرستاده شده است، چه تاثیر سحرکنندهای ...