نمایش‌نامه

شب آوازهایش را می‌خواند فرزند

(Night sings its songs and the son)

تاریکی. نور می‌آید. 1 اتاق نشیمن؛ 1 مبل بزرگ، 1 مبل 1 نفره کوچک، و جلوی مبل‌ها 1 میز عسلی کوچک. در ضلع انتهای صحنه پنجره‌ای بزرگ قرار دارد. بالای پنجره 1 ساعت دیواری‌ست که 1 ربع به 3 را نشان می‌دهد. زیر ساعت - کمی به طرف راست - تصویر پسری نوزاد روی دیوار است. سمت چپ پنجره گنجه بیش از حد بزرگی قرار دارد. در دیوارهای چپ و راست، درهای ورودی به اتاق نشیمن است. مرد جوان روی مبل دراز کشیده و کتاب می‌‌خواند.

محمد حامد
نیلا
9789646900462
۱۳۸۴
۱۲۲ صفحه
۷۳۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های یون فوسه
دخترک روی مبل زمستان (2 نمایش‌نامه)
دخترک روی مبل زمستان (2 نمایش‌نامه) ششمین مجلد از مجموعه‌ی آثار "یون فوسه"، شامل نمایش‌نامه‌های "دخترک روی مبل" و "زمستان" است؛ در اولی فضا شکنی و زمان در هم ریخته، مضامین کلاسیک خانواده، خاطره، خیانت، نفرت و گناه به تصویر کشیده می‌شود. و در دومی رابطه‌ی انسانی که از آغاز، جز تباهی و بیهودگی به ارمغان نیاورده، در پایان، به عشقی ناگزیر، دردناک و بی‌امید بدل ...
اسم دیدار
اسم دیدار اسم در سال 1995 نوشته شد و نخستین بار همان سال در تئاتر بین‌المللی نروژ به صحنه رفت، جایزه بزرگ ایبسن را برای فوسه به ارمغان آورد و بلافاصله در دانمارک، لهستان، یونان، بلژیک، آلمان، فرانسه، سوئد و انگلستان ترجمه شد و به روی صحنه رفت.
نوازنده و عصر (2 نمایش‌نامه)
نوازنده و عصر (2 نمایش‌نامه) این مجموعه شامل در نمایش‌نامه با نام‌های "نوازنده" و "عصر" است. نمایش‌نامه‌ی اول که در قالب منظوم فراهم آمده است. داستان زندگی نوازنده‌ی گیتاری است که با امید به سکه‌ی رهگذران زندگی را می‌گذراند. در این داستان مرد با خود گفت‌وگو می‌کند و از رنج‌ها و سختی‌های زندگی خود سخن می‌گوید.
بچه و 1 روز تابستانی
بچه و 1 روز تابستانی در دومین شماره از مجموعه آثار نمایشی یون فوسه ـ نمایشنامه نویس نروژی ـ دو نمایشنامه با عنوان بچه و یک روز تابستانی به طبع رسیده است. در این نمایشنامه گوشه هایی از زندگی سه ولگرد خیابانی به نام فردریک، آروید و اگنس به تصویر کشیده شده است. فردریک و اگنس در اولین روز آشنایی تصمیم به ازدواج میگیرند و....
سایه‌ها بیدارخواب آن‌جا
سایه‌ها بیدارخواب آن‌جا خوشحالم می‌بینمت دوباره. بعد این همه سال. واای خیلی گذشته. سال‌های ساله. آره، باید گفت سال‌های ساله که ندیدمت. زمان سریع می‌گذره، بدجوری سریع، جوری که حسش نمی‌کنم. ولی دیدار تو خوب بود. از دیدنت خوشحالم. کاش تو هم از دیدن پدر پیرت خوشحال باشی.
مشاهده تمام رمان های یون فوسه
مجموعه‌ها