امیلی میداند که قرار است نویسنده بزرگی شود. همینطور میداند که قرار است او و عشق کودکیاش، تدی نت با هم از پس همه موانع بر آیند. اما وقتی تدی برای رسیدن به هدفش در مسیر هنر، یارش را ترک میکند و به مدرسه هنر منترال میپیوندد دنیای امیلی از هم میپاشد. رفتن تدی باعث میشود امیلی راضی به ازدواج با مرد دیگری شود که عاشقش نیست، تا بتواند خاطرات تدی را از ذهنش محو کند. درون امیلی در جست و جوی، چیزی است که او را به نویسنده شدن نزدیک کند.