قصه را باید وقتی تعریف کنی که تمام شده باشد؛ اما من مطمئن نیستم این یکی تمام شده است یا نه. درست یادم نیست که ماجرا از کجا شروع شد، ولی شاید صبح همان روزی بود که پدرم، برادر بهانهگیر مرا به آغوش مادرم بازگرداند و رفت که جواب تلفن را بدهد: «قصر؟ آنجا چه کمکی میتوانم بکنم؟»