رمان ایرانی

حسرت خیس

دلم می‌خواست قصه‌ام را فریاد کنم اما نه مثل پند مادربزرگ‌ها تا آنان که هم‌چون من در جوانی بر ابرهای خیال و احساس پرواز می‌کنند خوب بشنوند و نگاه کنند! همیشه یکی هست که روزی معمولی پیدایش شود و آن روز را از تو بگیرد ذهنت را در هم بریزد و تا مدت‌ها آشفته‌ات سازد البته اگر برای نابودی‌ زندگی‌ات نیامده باشد! همیشه یکی هست که تا وقتی هست بودنش را نمی‌بینی، عشقش را نمی‌فهمی و چون دم‌دستی است و بی‌دریغ و هر چه دارد نثارت می‌کند پس هیچ‌گاه بودنش را درک نمی‌کنی! همیشه با آمدن یکی دیگری را از دست می‌دهی و تا به خودت بیایی که چه شده فقط حسرتی می‌ماند و گونه‌ای خیس که هیچ‌دستی برای پاک کردنش نیست! آن روز دیگر خیلی دیر است...

شادان
9786007368046
۱۳۹۴
۴۸۰ صفحه
۴۳۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نیره امینی
زمستان نگاهت سهم من
زمستان نگاهت سهم من
باور نمی‌کنم
باور نمی‌کنم اینجوری نگام نکن، کیارس هیچ چیز مثبتی واسه‌ش باقی نمونده که بخوای مثل گذشته‌ها ازش دفاع کنی. با چی‌ش می‌خوای بسازی؟‌ با اخلاق خوب و قلب مهربونش؟! با خصوصیات مثبتش؟! هنوز هنوز هم کیارس در نطرت بی‌نظیر،‌ فوق‌العاده منحصر به فرده؟! آه پانیذ جون!‌ خودت هم می‌دونی که محاله او عوض بشه. از اولش هم حال و روزش معلوم بود ...
نفس‌های سرد
نفس‌های سرد این کتاب یک رمان است که به شرح ماجرای تلخ زندگی دختر جوانی به نام پریچهر می‌پردازد.
مشاهده تمام رمان های نیره امینی
مجموعه‌ها