نمایش‌نامه

مشنگ‌ها (1 حکایت کمدی) نمایش‌نامه

سوفیا: دلم نمی‌خواد جر و بحث کنم، لئون. فقط فکر می‌کنم تو باید به منم فرصت بدی عقایدمو بیان کنم. لئون: من از عقاید تو استقبال می‌کنم سوفیا، ولی فکر می‌کنم قبل از این‌که با قطعیت چیزی رو بیان کنی باید از همه حقایق با خبر بشی.

نیلا
9789648573923
۱۳۹۴
۸۰ صفحه
۲۸۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
نیل سایمون
صفحه نویسنده نیل سایمون
۱۲ رمان Henry Reymond Fitzwalter Keating was an English writer of crime fiction most notable for his series of novels featuring Inspector Ghote of the Bombay CID.

H. R. F. KEATING was well versed in the worlds of crime, fiction and nonfiction. He was the crime books reviewer for The Times for fifteen years, as well as serving as the chairman of the Crime Writers Association and the Society of Authors. He won the CWA Gold Dagger Award twice, and in 1996 ...
دیگر رمان‌های نیل سایمون
دختر یانکی
دختر یانکی عنوان اصلی نمایش‌نامه حاضر The star spangled girl، به star spangled banner، به معنای پرچم پر ستاره، و همچنین سرود ملی امریکا اشاره دارد. با توجه به کاربرد این صفت برای دختر، که نمایش‌نامه حاضر است، مترجم، دختر یانکی را همچون معادل نام اصلی نمایش‌نامه برگزیده است.
پسران آفتاب
پسران آفتاب پسران آفتاب داستان دو بازیگر و دوست قدیمی است که پس از سال‌ها بازی در کنار هم، چند سالی است که با هم قهر کرده‌اند و به هیچ وجه حاضر به آشتی کردن نیستند. اما دست روزگار دوباره آن‌ها را کنار هم قرار می‌دهد...
اتاقی در هتل لندن
اتاقی در هتل لندن پرده یکم. مکان: نمایش‌نامه در یک سوییت یک نفره در هتلی مجلل در لندن ـ چیزی مشابه «کونات» اتفاق می‌افتد. تسویه حساب: در تاریکی صدای یک کارمند شرکت هواپیمایی انگلیس را از بلندگوهای تالار فرودگاه می‌شنویم. خانم‌ها و آقایان، این اولین پیام «بریتیش ایرویز» پرواز شماره 106 به مقصد بوئنوس آیرس است. کلیه کسانی که کارت سوار شدن به هواپیما ...
مقتول قاتل
مقتول قاتل این داستان نه تنها می‌تواند برای دانشجویان سینما، تئاتر و علاقمندان به نمایش‌نامه‌نویسی و داستان‌نویسی نکات مورد توجه و آموزنده‌ای داشته باشد، بلکه برای هر مخاطبی که در جستجوی داستانی پر از کشش و معما است جذاب باشد.
پزشک نازنین
پزشک نازنین دکتر: دهان باز کردن که درد نداره. الان فقط می‌خوام نگاه کنم. باید ببینم کجاست؟ کدوم دندونه؟ چه‌ کار باید بکنم؟ حالا باز کنین. (خادم دهانش را باز می‌کند) خوبه. حالا بذارین ببینم. (دکتر با دقت نگاه می‌کند و خادم از درد ناله می‌کند.) آها... بله این جاست. این کوچولو این جاست... پیدات کردم... آهان... خادم: باهاش حرف نزن، نمی‌خواد باهاش دوست بشی، بکشش بیرون.
مشاهده تمام رمان های نیل سایمون
مجموعه‌ها