رمان خارجی

تا در محله گم نشوی

(Pour que tu ne te perdes pas dans le quartier)

برای اینکه در محله گم نشوی تکه‌ای از پازل مودیانو است. هر رمان تازه مودیانو 1 اتفاق است. نه تنها به خاطر وجهه ادبی نویسنده‌اش، بلکه آثار او پازلی است که هر تکه‌ آن شبیه تکه دیگری است ولی در عین حال تکه‌ها با هم ممزوج نمی‌شوند و می‌گذارند تا خواننده کم‌به کم تابلوی درونی نویسنده را حدس بزند. آخرین رمان مودیانو زیبایی مالیخولیایی دارد.

چشمه
9786002294593
۱۳۹۴
۱۲۰ صفحه
۶۰۳ مشاهده
۱ نقل قول
نسخه‌های دیگر
پاتریک مدیانو
صفحه نویسنده پاتریک مدیانو
۲۴ رمان Patrick Modiano is a French language novelist.

He is a winner of the Grand prix du roman de l'Académie française in 1972 and the Prix Goncourt in 1978 for his novel Rue des boutiques obscures.

Modiano's parents met in occupied Paris during World War II and began their relationship in semi-clandestinity. Modiano's childhood took place in a unique atmosphere: between the absence of his father -- of which he heard many troubled stories -- and his mother's frequent ...
دیگر رمان‌های پاتریک مدیانو
خاطرات خفته
خاطرات خفته «خاطرات خفته» وقایع‌نگاری صرف و نقل ساده از رویدادهای گذشته نیست. شاید بتوان نام دیگر این کتاب را پرسش‌ها رازها و یا حتی جنایات خفته عنوان کرد. وقایعی که گاه مثل یک تصویر هولناک ناتمام در ناخودآگاه‌تان جا خوش کرده‌اند و از وجودشان بی‌‌خبرید. «خاطرات خفته» هم‌چون دیگر آثار مودیانو بر «اسکن حافظه» استوار است، رمانی نوآر در سیاه و ...
ماه عسل
ماه عسل با صدای: احسان چریکی «ماه عسل» یک جستجو است: یک معمای پیچیده. اما بالاتر از همه می‌تواند تاملی بر فریب‌ها و دام‌های حافظه باشد. مودیانو در این کتاب جهانی را به تصویر می‌کشد که مبهم و پیچیده است، جهانی آکنده از عدم قطعیت که نمی‌شود از دست آن خلاص شد. «ماه عسل» داستانی است در جستجوی هویت... گوش دادن به کتاب سخنگو ...
بی‌راه
بی‌راه راوی داستان مرد جوانی است که تصمیم می‌گیرد پس از سال‌ها به جستجوی پدر خود بپردازد. این جستجو او را به سال‌های بسیار دور و گذشته می‌برد که مقارت با دوران جنگ جهانی دوم و سال‌های پس از آن است. سال‌هایی که جوان جستجوگر داستان بیراه در فضایی وهم آلود، گذشته و آینده را در هم می‌آمیزد. جستجوی پدر، راوی ...
آه ای سرزمین محبوب من
آه ای سرزمین محبوب من پدر معمولا شب‌ها کار می‌کرد. اغلب اوقات من از صدای رفت و آمد کامیون‌ها که نزدیک مغازه پارک می‌کردند و موتورشان را خاموش نمی‌کردند بیدار می‌شدم. از پنجره اتاق خوابم می‌دیدم که عده‌ای داخل مغازه می‌شوند و بسته‌ها و صندوقچه‌ها را از مغازه می‌برند. پدر و آقای کاستراد هم در پیاده‌رو می‌ایستادند و به کار آن‌ها نظارت می‌کردند. پدر هم ...
افق
افق در دیفن باکستراسه جلو می‌رفت. رگبار شروع شد، رگباری تابستانی که با راه رفتن او و پناه گرفتنش زیر درخت‌ها، کم و کمتر می‌شد. مدت‌ها فکر کرده بود مارگارت مرده است. دلیلی وجود ندارد، نه، دلیلی وجود ندارد. حتا در سال تولد هر دو ماه، وقتی این شهر از بالا شبیه تل آوار بود، یاس‌ها ته باغ‌ها و بین ویرانه‌ها ...
مشاهده تمام رمان های پاتریک مدیانو
مجموعه‌ها