سیسیلی: آره، حضرت آقایی که دستشو انداخته دور کمرت جزو چپهای سرشناس زیمروالدی تشریف دارن.
گوئن: بلشویکن؟
سیسیلی: میشه گفت با ماها سر یه سفره میشینن.
گوئن: با چه حقهای ما رو فریب دادن. سیسیلی سیلی خوردهی عزیزم!
مسئله غامض
میخواستم یک کاراکتر بسازم که خوب است، نه از آن خوبهای خودشیرینکن! نه. یک نفر که باور داشته باشد خوبی واقعیت عینیای دارد که نمیتوان توسط علم تکمیلی، اوو سایکولوژی، اوو بیولوژی و نئوداروینسیم محصور شود، توضیح داده و تعریف شود. کاراکتر اصلی زنی است که در اوایل نمایش نزدیک به بیست سال دارد. بازه زمانی نمایش هم حدود ده ...
هملت داگ مکبث کاهوت
ویرگولی که هملت داگ، مکبث کاهوت را از هم جدا میسازد، به یکی شدن دو نمایشنامه که عناصری مشترک دارند کمک میکند: نمایشنامه نخست به سختی بدون دیگری نمایشنامه است که آن هم نمیتواند بدون اولی اجرا شود. هملت داگ همسطحسازی دو قطعه نوشته شده برای اد برمن و اینتر-اکشن است؛ به عبارت دیگر، داگ حیوان خانگی ماست که در ...
مسئله پیچیده
درسته. فقط بهم قول بده این حرفو سر مصاحبه کارت نزنی. بازی سر تو و باب نیست بازی سر یه گرایش آماریه. سر استراتژیهای بقایه که میلیونها سال پیش تو مغزمون شبکهبندی شده. همون سوالای اصلی که کی میخوره؟ کی خورده میشه؟ و کی میتونه ژنش رو به نسل بعدی منتقل بکنه؟ رقابت ذات طبیعته. نفع شخصی زیرساخت اصلیه. همکاری ...
راک اند رول
پرده اول.
تاریکی. صدای فلوتزن شنیده میشود. بعد، شب در باغ. فلوتزن بالای دیوار باغ، چمباتمه زده و موهای آشفته سیاهش کمی نور میبیند، انگار ازش نور ساطع شده. فلوتش نی است شبیه نی لبک. او دارد برای اسمی مینوازد، اسمی شانزده ساله است و فلاور چاپلد زمانه؛ یعنی سال 1968. نور توی خانه کمی اسمی را روشن میکند، همچنین ...