دره اتاوا
همه اینها نمایشی بود که برای خوشگذرانی بیرحمانه خودتان به راه انداخته بودید و من همچون انسانی سادهلوح و نادان، چاشنی عشقورزی و دلدادگی آنان بودم، از هر دوی شما متنفرم. من هرگز نمیتوانم این کار را انجام دهم. من هرگز نمیتوانم کسی را که روزی عاشقش بودهام و با او ازدواج کردهام و یا حتی کسی را که با ...
پاییز داغ
وقتی ازدواج کنند جایی نزدیک دریاچه سابوت میخریدند. نه خیلی نزدیک به والدین موری، و نه خیلی دور از آنها، البته آنجا فقط یک اقامتگاه تابستانی به حساب میآمد. بقیه اوقات باید هر جایی که او کار می کرد زندگی کنند. آنجا ممکن بود هر جایی باشد، پرو، عراق، یا نواحی شمال غرب. گریس از فکر این سفرها خوشش آمد ...
زیر درخت سیب
روزها میگذشت و من همچنان منتظر بودم، تا این که یک روز به زنهایی فکر کردم که اینگونه فکرشان و زندگیشان را نابود کرده بودند. زنهایی که ماهها و سالها چشم به راه نامهای مانده بودند، اما سرانجام هیچکس برایشان نامهای نفرستاده بود. خودم را تصور کردم که سالهای زیادی گذشته است، موهایم دیگر سفید شدهاند و من همچنان منتظرم. ...
دورنمای کاسل راک
اندرو در سن نه یا ده سالگی همراه با پدرش در سفری به ادینبورو در حالی به خود میآید که دارد غرق در عرق از پلههای سنگی کاسل بالا میرود. پدرش جلوی او حرکت میکند و چند تن دیگر پشت سرش. عجیب است که پدرش این همه دوست پیدا کرده، در محوطهی محصوری ایستاده که بطریهایی در خیابان اصلی روی ...
سرنوشت زنان و دختران
آلیس مونرو، نویسنده محبوب کانادایی، برنده نوبل ادبیات است. او بیش از ده مجموعه داستان منتشر کرده که از جمله آنها کتاب «سرگذشت زندگی زنان و دختران» است. کتاب توصیفی زیبا از تجربیات نوجوانی دختری به نام «دل جردن» میباشد. آلیس مونرو این کتاب را در سال 1971 منتشر کرده است.