دلم نمیآمد این روایت گونههای طنزآمیز را مجموعه داستان بنامم. میترسیدم باز هم برای نثر طنز ما داستان درست کنند، ولی وقتی دیدم استادیوم آزادی هم برای خودش مجموعه دارد، گفتم چرا ما نداشته باشیم، مگر ما اینطوری هستیم.
خواب سنگین سنگها
باد.
برگ زخمخورده را.
میان سبزهها کشاند.
آن طرف ترک.
کفشدوزکی.
در انتظار قایق است.
خرتناق (گزینه شعر طنز)
جهان متن هرگز بیممیز نیست با اینحال.
گلوی واژه زیر تیغ سانسوری نمیماند.
میان پیلههای مرگ حتی زندگی جاریست.
خلاصه مطمئن باشید اینجوری نمیماند.