رمان ایرانی

یوزپلنگانی که با من دویده‌اند

کتاب حاضر، مشتمل بر 10 داستان کوتاه با نام‌های سپرده به زمین؛ استخری پر از کابوس؛ روز اسبریزی؛ تاریکی در پوتین؛ شب سهراب‌کشان؛ چشم‌های دکمه‌ای من؛ مرا بفرستید به تونل؛ خاطرات پاره پارة دیروز؛ سه شنبة خیس و گیاهی در قرنطینه است. نگارنده در هر یک از این داستان‌ها بخش‌ها و برش‌هایی از زندگی انسان‌هایی معمولی با نام‌هایی مشابه و در رده‌های سنی مختلف را بیان کرده و گوشه‌هایی از دغدغه‌ها و غم‌های مردم جامعه را شرح داده است. داستان «سپرده به سرزمین» ماجرای پیرزن و پیرمرد تنهایی است که سال‌ها پیش از هیاهوی مردم روستا متوجّه پیشامدی شده و در همراهی با آن‌ها با جسد کودکی مواجه می‌شوند که کنار رودخانه و زیر پل پیدا شده است. هیچ کس قادر به شناسایی کودک نیست و کسی علّت غرق شدن او را نمی‌داند. پیرزن و پیرمرد از داشتن بچّه محروم بوده‌اند، پیکر کودک را با خود برده و دفن می‌کنند و پس از آن برای او همچون فرزند خود عزاداری می‌کنند.

مرکز
2500110038200
۱۳۹۴
۸۶ صفحه
۹۰۶ مشاهده
۱۲ نقل قول
بیژن نجدی
صفحه نویسنده بیژن نجدی
۴ رمان بیژن نجدی شاعر و نویسنده معاصر ایرانی بود. او کارشناس ارشد رشته ریاضیات و دبیر دبیرستانهای لاهیجان بود. او برنده جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی نیز شده‌است.
دیگر رمان‌های بیژن نجدی
دوباره از همان خیابان‌ها (داستان‌های کوتاه)
دوباره از همان خیابان‌ها (داستان‌های کوتاه) بیژن نجدی در نوشتن و سرودن پر ‌کار، اما در انتشار دادن کمتر فعال و پیگیر بود. اما همان ده داستان کوتاهی که نخستین کتاب منتشر شده‌ او را تشکیل دادند، (یوز پلنگانی که با من دویده‌اند، نشر مرکز، 1373) کافی بودند تا جامعه‌ ادبی ایران قدر او را بداند، کمیت را به جای کیفیت نگیرد، و خصلت متمایز و ...
داستان‌های ناتمام
داستان‌های ناتمام من در قصه‌هایم سر پرنده‌ای را بریده و پنهان کرده‌ام تا خواننده به تحرک و تشنج تشدید شده‌ تن و بال و پا‌هایش خیره شود، و پیش از آن که پرنده بمیرد، و تحرکش به سکون تبدیل شود، شما طپش و تحرک و زنده بودن را در دردناک‌ترین شکل آن می‌بینید که دیگر زندگی نیست، مرگ هم نیست، زیرا حرکت ...
مشاهده تمام رمان های بیژن نجدی
مجموعه‌ها