انگار باید اتفاقی بیفتد. زمین و زمان برای ما در هم بریزد تا بفهمیم که در دنیای ما چه خبر است! اصلا این خاصیت، یا شاید بیخاصیتی رابطههاست که تا ضربهای نخورد، متوجه سردیاش نمیشویم، پس خوب تمرکز کن!... خوب! درست است که بودنم را نمیفهمی ولی تردید نداشته باش که نبودنم همان ضربهای است که گاه نهیب است و گاه تمام رشتههای درهم تنیده را از هم میشکافد مثل قمار کردن. که آغازش در دستان توست و پایانش را نه تو، و نه هیچکس نمیداند! شاید یک لحظه غفلت، فقط اندکی زندگی را از مسیر امروز به پسکوچههای بیاعتمادی و تردید برساند!