رمان ایرانی

روزگار سپری شده مردم سالخورده (3 جلدی)

باد وزان است و او را دم به دم فتیله می‌کند و وا می‌داردش که روی از جهت باد بگرداند و باز همچنان پیش برود و پیش برود تا در جایی، در خم تپه‌ای، ریگی، یا در کف یک دق، یا کنار بوته‌ای کلخچ مادرش را بیابد. چون سامون یقین دارد که مادرش در پی او به راه افتاده است. شب است، غروب رفته است و شب رسیده، اما سامون می‌داند که چشم‌هایش مثل دو شعله فانوس روشن است و از دوردست‌ترین بلندی‌های ریگ دیده می‌شود و یقین دارد که باد نمی‌تواند آن چشم‌ها را کور کند. هیچ صدایی ندارد سامون، و هیچ صدایی را نمی‌شنود مگر صدای باد، صداهای باد. گم شده است، اما می‌داند که گم شده است. پس این را هم می‌داند که باید خود را بیابد، باید مادرش را بیابد. جهت پیدا نیست، باد چشم ستاره‌ها را هم پوشانیده. شاید باد می‌چرخاندش، شاید باد بارها او را برگردانیده سر جای اولش، اما سامون جای اول ندارد. او آمده است و در پس پاهای خود بجز شیاری از خون و تشنگی چیز دیگری در یادش نمانده، و با او نخست مادرش آمده و سپس ملائک و سکندر و قلیچ...

چشمه
9789646194854
۱۳۹۳
۱۵۷۴ صفحه
۳۳۷ مشاهده
۰ نقل قول
محمود دولت‌آبادی
صفحه نویسنده محمود دولت‌آبادی
۴۴ رمان محمود دولت‌آبادی، ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولت‌آباد شهرستان سبزوار به دنیا آمد. دولت‌آبادی مشاغل مختلفی را تجربه کرد. کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوه کشی، دوچرخه سازی، سلمانی و.... بعدها تمام مشاغلی که او در دوران نوجوانی و جوانی خود تجربه کرد، در آثارش نمود یافت. دولت‌آبادی ابتدا راهی مشهد و آنگاه تهران شد و در این دوران باز هم مشاغل دیگری نظیر ...
دیگر رمان‌های محمود دولت‌آبادی
روز و شب یوسف
روز و شب یوسف «پول حرام. از حلالش چه دیدیم که از حرامش ببینیم. چکارش کنم؟ چکارش می‌توانم بکنم؟ اولاد مثل در مجلس است. نه می‌توانم بسوزانمش، نه می‌توانم از پاشنه درش بیاورم. اولاد، اولاد روز و شب را به آدم زهر می‌کند. پس صباح جلوی کارهای دیگرش را چه جور بگیرم؟»
سلوک
سلوک اما... دوستان عزیز، با تواضع تمام بگویم ادبیات که از چشم و جان خواننده به نظر دلنشین و زندگی‌بخش می‌آید، در جاری شدنش از جان و دست نویسنده، بسی که جان‌فرسا و هلاکت‌بار است. دست کم در تجربه شخصی می‌توانم بگویم آن‌چه مرا از پای درمی‌آورد، ناممکن بودن نوشتن است. وقتی به ناچار شروع می‌کنم به نوشتن، چنان است که ...
ادبار و آینه
ادبار و آینه این کتاب مجموعه‌ای از 5 داستان کوتاه به نام‌های ادبار، مرد، بند، آینه و ته شب است. داستان‌های این مجموعه، مانند دیگر آثار دولت‌آبادی در فضایی بومی و روستایی می‌گذرد.
کلیدر 9 و 10 (5 جلدی)
کلیدر 9 و 10 (5 جلدی) کلیدر نام رمانی به قلم محمود دولت‌آبادی است. نام این رمان از روستایی در بخش سرولایت شهرستان نیشابور در پایکوه حیدری گرفته شده که حوادث برخی از قسمت‌های این رمان در آن رخ می‌دهد. زندگی عشایری شرح داده شده در رمان کلیدر و نیز نگاه سنتی به شخصیت‌های رمان آن را به صورت رمانی کلاسیک درآورده است. این رمان شامل ...
بنی‌آدم
بنی‌آدم گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست. این هنر بزرگ را کافکا داشت، ولفگانگ بورشرت داشت و می‌توانست بدارد که در همان «بیرون، جلو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست، و پیش‌تر از او چخوف داشت که بالاخره خون قی می‌کرد در آن اتاق سرد، و چند فقره‌ای هم ...
مشاهده تمام رمان های محمود دولت‌آبادی
مجموعه‌ها