"دون خوان"، پادشاه پرتغال که دو سال پیش با "آناخوسیفا"، ازدواج کرده نذر میکند که اگر صاحب فرزندی شد صومعهای برای همسرش احداث نماید .پس از تولد کودک، پادشاه کشیشی را مسئول ساختن صومعه میکند که خود در آرزوی پرواز با ماشین پرنده است" .بالتازار "مردی است که در این کار به کشیش کمک میکند" .بلیموندا "همسر بالتازار که دارای نیروی سحر و جادوست، از آرزوی کشیش باخبر شده در این امر او را یاری میرساند و کشیش عاقبت موفق به پرواز میشود ;اما براساس قوانین موجود، کشیش به دلیل پرواز بالاتر از محدوده قانونی، محکوم به مرگ میشود و ....