نمایش‌نامه

نمایش‌نامه‌های تک‌پرده‌ای

پردینز: یادت می‌آید که من چطور او را به یک الهه یونانی تشبیه می‌کردم با پیراهن سفید، شیپور طلایی، با صندل و تاج گل. هیچ‌کس جز تو نمی‌دانست که من «شهرت» را به این شکل در نظر مجسم می‌کردم و به او اعتقاد داشتم و او را موجودی واقعی می‌پنداشتم. ایمان داشتم که یک روز خواهد آمد ولی همه مرا احمق تصور می‌کردند. آنجلا: یادم هست، بهتر نیست که بگویی چرا دنبالم فرستادی؟ پردینز: برای اینکه هیچ‌کس جز تو در این دنیا وجود ندارد که حرف‌هایم را بفهمد.

قطره
9786001198328
۱۳۹۵
۲۴۴ صفحه
۲۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
صدای سوم (گزیده داستان‌های نویسندگان نسل سوم آمریکا)
صدای سوم (گزیده داستان‌های نویسندگان نسل سوم آمریکا) پیر می‌شویم اما تغییر نمی‌کنیم. پیچیده‌تر می‌شویم اما همچنان مانند خودهای دوران کودکی‌مان مشتاق شنیدن قصه‌ای بعد قصه‌ای هستیم. در مبحث کتاب شمارگان چندان مهم نیست زیرا تا وقتی فقط یک خواننده هم باقی‌ست باید امیدوار بود. هر داستان همکاری مشترکی‌ست میان نویسنده و خواننده، تنها جایی در جهان که دو غریبه با صمیمیت تمام به هم می‌رسند.
عشق بدون قید و شرط
عشق بدون قید و شرط این کتاب مجموعه‌ای از بیست و هشت داستان کوتاه است که از نویسندگان ناشناس انتخاب و گردآوری شده است. داستان‌های این مجموعه با موضوع محوری عشق و ایمان جمع‌آوری شده و در نهایت سادگی حوادث می‌کوشند تا نگاهی تازه به معنویت و نشانه‌های والای آن داشته باشند.
فیل ناپدید می‌شود (داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر جهان)
فیل ناپدید می‌شود (داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر جهان) قصه‌های این مجموعه در زمره ادبیات نوین و داستان‌های مدرن قرار می‌گیرند. قصه‌ها از قاره‌های اروپا و آمریکا، آسیا و آفریقا انتخاب شده تا درک قابل توجهی از وضعیت داستان‌‌نویسی امروز جهان را فراهم آورد.
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها