نمایش‌نامه

نمایش‌نامه‌های تک‌پرده‌ای

پردینز: یادت می‌آید که من چطور او را به یک الهه یونانی تشبیه می‌کردم با پیراهن سفید، شیپور طلایی، با صندل و تاج گل. هیچ‌کس جز تو نمی‌دانست که من «شهرت» را به این شکل در نظر مجسم می‌کردم و به او اعتقاد داشتم و او را موجودی واقعی می‌پنداشتم. ایمان داشتم که یک روز خواهد آمد ولی همه مرا احمق تصور می‌کردند. آنجلا: یادم هست، بهتر نیست که بگویی چرا دنبالم فرستادی؟ پردینز: برای اینکه هیچ‌کس جز تو در این دنیا وجود ندارد که حرف‌هایم را بفهمد.

قطره
9786001198328
۱۳۹۵
۲۴۴ صفحه
۲۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بعد از 73 پروانه (شعر هلند)
بعد از 73 پروانه (شعر هلند) شعر هلند طی تاریخش دچار تغییرات بسیاری شده است. مهم‌ترین این تغییرات را جنبش «هنر برای هنر» سال‌های هشتاد سده نوزدهم، جنبش شعر تجربی سال‌های پنجاه سده بیستم و نفوذ اندیشه پست ‌مدرن در دهه‌های اخیر به وجود آورده‌اند. «بعد از هفتاد و سه پروانه» شاید نگاهی به گوشه‌هایی از ماجراهایی که شعر هلند را از سر گذرانده است. نگاهی ...
پناه‌گاهی در جنگل
پناه‌گاهی در جنگل قریب به اتفاق داستان‌هاى مجموعه‌ى پناه‌گاهی در جنگل، از طریق مضمون (تم) مشترکى به هم پیوسته‌اند تمى که هشدارى و تلنگرى است به اذهانى که به روزمرّگى عادت کرده‌اند هشدار این‌که زندگى ممکن است در آنى و لحظه‌اى چهره بى‌رحمش را عریان و روزمرّگى به ظاهر یکنواختش را آنچنان زیر و رو کند که در مواقعى حتى فاجعه‌بار و مصیبت‌زا ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
گربه سرخ گربه سیاه
گربه سرخ گربه سیاه حیوان‌ها همواره در زندگی انسان نقش داشته‌اند چه در وجه معیشتی و چه روزگاری که دغدغه‌های زندگی مدرن او را از نوع خودش به عالم حیوانات سوق داد. در اخبار و فیلم‌ها و گزارش‌ها گاه از رفتارهای غریب عده‌ای که به حیوانات علاقه دارند می‌شنویم. جهان داستان هم فارغ از این ماجرا نیست. روزگاری که انسان خارج از عالم معیشت ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها