مجموعه داستان داخلی

مردی پر از ماهی گلی و 8 داستان دیگر

از کدام شهر آمدی؟ مشهد روی کارت می‌نویسد: «آهو» و زیر آن امضایی می‌زند و کارت را به دستم می‌دهد. اتوبوس منتظر من و دو دختر دیگر است. در صندلی جاگیر می‌شوم و لبخند می‌زنم. دیدی که شد مادر، پیدایش می‌کنم. با همان یک نشانه. کاغذی از کیفم بیرون می‌آورم. از کنار تاخوردگی جمله‌ای پیداست: «... که ضامن شد تا آهوی من بماند. آهوی زیبای من!»

9786004360692
۱۳۹۵
۱۰۸ صفحه
۱۸۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
پرسه در حوالی داستان امروز (15 داستان از 15 نویسنده) مجموعه داستان
پرسه در حوالی داستان امروز (15 داستان از 15 نویسنده) مجموعه داستان با نویسنده‌های این داستان‌ها آشنایی‌های کوتاه یا طولانی و به علت‌های مختلف و متفاوت داشته‌ام، برخی‌شان جوان بوده‌اند (یک نفرشان هجده ساله حتا) و برخی‌شان نزدیک به سن‌و‌‌سال خودم. به جز یکی هیچ کدام تاکنون کتابی منتشر نکرده‌اند، گرچه اغلب‌شان مجموعه‌یی اکنون آماده‌ی انتشار دارند.
دزد و نگهبان (داستان‌های کوتاه جهان 2)
دزد و نگهبان (داستان‌های کوتاه جهان 2) هیچ‌وقت عکسی از پدرم ندیده‌ام که مربوط به قبل از عضویت او در ارتش باشد. اصلا نمی‌دانم او در کودکی یا نوجوانی چه شکلی بوده. اگر پدرم مایملکی از والدینش ارث برده بود. اگر یادبود خانوادگی یا یادگاری از ایام جوانی‌اش داشت، من هرگز آن را ندیدم.
57 داستان کوتاه انگلیسی
57 داستان کوتاه انگلیسی آیا می‌دانستید که عقاب قبل از شروع طوفان متوجه نزدیک شدنش می‌شود؟ عقاب به نقطه‌ای بلند پرواز می‌کند و منتظر رسیدن باد می‌شود.
گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان
گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان پیش‌تر به مورد معمایی لوسی اشاره کردم: او هم‌چنان کم و بیش توی کافه‌های شبانه پلاس است و مخصوصا در روزهایی که ناگزیر به شرکت در جشن خانگی است، عین دیوانه‌ها می‌شود. شلوار مخمل کبریتی و پلوور رنگارنگ می‌پوشد و با سندل راه می‌رود، موهای باشکوهش را کوتاه کرده تا بی دردسر، به فرم «کلووش» دور سرش آویزان باشد، مدی ...
1 منهای 1
1 منهای 1 اگر براق‌کننده جوان‌ترم می‌کرد، خوش‌تیپ نشانم می‌داد، پوستم را صاف می‌کرد، دندان‌هایم را ردیف می‌کرد و شکل دماغم را تغییر می‌داد؛ می‌دانستم حقه‌ی فنی ترسناکی در کار است و به‌جای آن که مثل یک ابله فریب بخورم، با مشت آینه اما بدون تردید خودم بود؛ نه جوان، نه خوش‌تیپ، نه هیچ‌چیز ویژه‌ای، کمی قوز کرده، شکمی نسبتا بزرگ، کیسه‌ای زیر ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها