از کدام شهر آمدی؟ مشهد روی کارت مینویسد: «آهو» و زیر آن امضایی میزند و کارت را به دستم میدهد. اتوبوس منتظر من و دو دختر دیگر است. در صندلی جاگیر میشوم و لبخند میزنم. دیدی که شد مادر، پیدایش میکنم. با همان یک نشانه. کاغذی از کیفم بیرون میآورم. از کنار تاخوردگی جملهای پیداست: «... که ضامن شد تا آهوی من بماند. آهوی زیبای من!»