درست زمانی که راننده در حال تمرکز کردن بود شهراد با اتومبیلش جلو آنها پیچید و راننده که کنترل ماشین از دستش در رفته بود، با چشمانی وحشتزده به سوی پرتگاه پیش رفت و تلاش پیمان نیز برای چرخاندن فرمان موثر واقع نشد و لحظاتی بعد ماشین در میان سروصدای هولانگیز به سوی دره پرتاب شد. رانندگان پشت سری با دیدن این صحنه وحشتناک یکی پس از دیگری ترمز کردند و شهراد در حالی که چشمانش از شوق گرفتن انتقام میدرخشید، لبخند پیروزمندانهای بر لب آورد و با سرعت سرسامآوری از محل گریخت...