رمان خارجی

کیوتو (پایتخت قدیم)

(The old capital)

یاسوناری کاواباتا یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات ژاپن است. متولدِ آخرین سالِ قرن نوزدهم و درگذشته در 1972. او یکی از مدرن‌ترین نویسندگان ژاپن است که سالِ 1968 جایزه‌ نوبل ادبی را به دست آورد. کاواباتا رمان‌ها و داستان‌های مهمی نوشت که «کیوتو» یا «پایتختِ قدیم» یکی از آن‌هاست و کنار شاهکارهایی چون «آوای کوهستان» یا «خانه‌ی زیبارویان خفته» و «هزار دُرن» قرار می‌گیرد. این رمان از تکه‌هایی کوتاه تشکیل شده که شرحِ جست‌و‌جوی دختر جوانی‌ است در کیوتو. دختری که برای یافتن رازهایی از گذشته‌اش ناچار به کشفِ این شهرِ باستانی ژاپن می‌شود. رمان مملو از صحنه‌پردازی‌های شگفت‌انگیز این نویسنده‌ ژاپنی ا‌ست در جست‌و‌جوی هویت و از آن مهم‌تر تقابل انسانِ او با طبیعتی مرموز، زیبا و شاید بی‌رحم. یک ساختار تصویری عجیب که روح ژاپنِ قدیم را احضار می‌کند و آن را مقابلِ مدرنیته‌ی جدید قرار می‌دهد. می‌گویند کاواباتا برای نوشتنِ این رمان آن‌قدر دارو مصرف کرده بود که کارش به بیمارستان کشید. «کیوتو» در دهه‌ی شصت نوشته شد و از عواملِ بردن جایزه‌ نوبل شد برای یاسوناری کاواباتا. او در اوجِ افتخار و البته افسرد‌گی شدید خودش را با گاز کشت...

چشمه
9786002292636
۱۳۹۵
۱۹۲ صفحه
۶۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
یاسوناری کاواباتا
صفحه نویسنده یاسوناری کاواباتا
۹ رمان Yasunari Kawabata (川端 康成) was a Japanese short story writer and novelist whose spare, lyrical, subtly-shaded prose works won him the Nobel Prize for Literature in 1968, the first Japanese author to receive the award. His works have enjoyed broad international appeal and are still widely read.

Nobel Lecture: 1968
http://www.nobelprize.org/nobel_prize...
دیگر رمان‌های یاسوناری کاواباتا
قلمرو رویایی سپید
قلمرو رویایی سپید آیا همین حالا یوکیو آخرین نفس‌هایش را می‌کشید؟ کوماکو به دلایلی که تنها خودش از آن‌ها با خبر بود از رفتن به خانه خودداری کرده بود، و آیا توانسته بود به موقع خودش را به بستر محتضر برساند؟ تعداد مسافران به اندازه‌ای کم بود که شیمامورا کم‌کم احساس ناآرامی می‌کرد.
پرنده‌باز
پرنده‌باز کوره‌راه‌ها چنان درهم و پیچ در پیچ شده بودند که گمان می‌کردم به زودی به گردنه کوه آماجی خواهم رسید. در یک لحظه رعد و برق جنگل انبوه ته دره را به نمایش درآورد و رگبار از دامنه کوه تا نزدیکی گردنه با سرعتی وحشت‌ناک مرا تعقیب می‌کرد. 20 ساله بودم. کلاه مخصوص دبیرستان بر سرم بود و کیمونوی آبی ...
ملخ و جیرجیرک زنگوله‌دار
ملخ و جیرجیرک زنگوله‌دار هیچ هنری برتر از مرگ نیست، که مردن همان زیستن است.
هزار درنا
هزار درنا در طی سال‌های جنگ جهانی دوم در ژاپن، کیکوجی که پدر و مادرش را از دست داده است، با خانم اوتا آشنا و به او علاقمند می‌شود. اما مرگ نابهنگام خانم اوتا، به‌شدت او را به‌هم می‌ریزد و باعث می‌شود تا کیکوجی در پی یافتن حقایق و کشف رازهای گذشته و اتفاقات پیش آمده که به مرگ خانم اوتا منجر ...
مشاهده تمام رمان های یاسوناری کاواباتا
مجموعه‌ها