مجموعه داستان داخلی

فرشتگان بال ندارند

گاهی غزاله می‌دید دایی بهزادش، مرغ عشق مرده‌ای را از قفس درمی‌آورد تا توی باغچه چال کند و می‌گوید: «چه عمر کوتاهی داشتی زبون بسته!» بعد دمپایی‌کشان با پشت برجسته می‌رفت تا با بیلچه‌ای خاک را زیر و رو کند؛ این‌جور وقت‌ها بود که غزاله احساس ترسی توی گلویش داشت که شبیه بغض نبود.

چلچله
9786008625001
۱۳۹۵
۱۰۴ صفحه
۱۸۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ژیلا تقی‌زاده
به اندازه 1 نقطه
به اندازه 1 نقطه حالا دیگر بیشتر دوستانم و فامیل می‌دانند باز سرطانی هستم. می‌دانند این بیماری گران خیلی کشنده است و برای همین قرنطینه سفت و سختی دارم. هنوز پیش مامان هستم. حالم هی می‌ریزد به هم و هی آرام می‌گیرد. بلوز پشمی بابا تنم است که آن وقت‌ها می‌پوشید و در آخرین عکسش هم همین را به تن داشت. ولی نمی‌دانم چرا ...
سهم من از دریا
سهم من از دریا برای این که در تنهایی برای خودتان غذا بپزید به نصف یک کلم احتیاج دارید. یک پیاز متوسط و یک تکه زنجبیل تازه. وقتی کلم‌ها را خلالی خرد کردید، تازه متوجه می‌شوید زیادند. همان طور که آنها را در آبکش می‌ریزید تا بشویید، می‌دانید این به خاطر دلتنگی‌ست؛ همین زیاد بودن کلم. برای دو نفر دارید تهیه می‌بینید. به خودتان ...
برگ و باد در دومین طبقه پلاک 38 (داستان بلند)
برگ و باد در دومین طبقه پلاک 38 (داستان بلند) برگ‌ها با باد چرخیدند و از پنجره ریختند تو. چرخیدند و دور هنگامه را گرفتند. گوشش پر بود از صدای باد. برگ‌ها را می‌دید که پشته می‌شوند جلوی در می‌چرخند و می‌ریزند لب پنجره. توی قاب پنجره مادربزرگش را دید که پای گهواره‌ای لالایی می‌خواند. برگ‌ها با باد چرخیدند و روی گهواره را گرفتند. بلند شد ایستاد. برگ‌ها جلوی پایش ...
کهنه رباط
کهنه رباط ...مهشید دو به شک بود که به بیمارستان فارابی برود، یا نه. ساعتش را چند بار پشت سر هم نگاه کرد. نمی‌دانست در آن بیمارستان درندشت می‌خواهد دنبال چه کسی بگردد. لحظه‌ای، کلافه تکیه داد به موتوری که گوشه‌ای پارک بود؛ داشت منصرف می‌شد و می‌خواست برگردد. در میان ماشین‌ها و جمعیتی که پر سر و صدا می‌آمدند، که همه ...
مشاهده تمام رمان های ژیلا تقی‌زاده
مجموعه‌ها