در راه چیزهای زیادی دید: شیای فلزی با چهار چرخ، دو تکه پارچه که مانند بدن دست و پا داشتند ولی از هم دور افتاده بودند، موجودی عجیب با خرطومی دراز مانند فیلهایی که در کتابها دیده بود... به هر طرف که نگاه میکرد از همه چیز سر درمیآورد، حتی میتوانست آینده را پیشبینی کند یا ذهن سوسکها و موشها را بخواند.