رمان خارجی

جایی که شاید پیدایش کنم

(Where im likely to find it)

داستان جایی که شاید پیدایش کنم روایت زنی‌ست که با مراجعه به یک کارآگاه خصوصی خبر از ناپدید شدن همسرش می‌دهد و این اتفاق مانند دیگر داستان‌های موراکامی موقعیتی‌ست تا او از جزئیات روزمره زندگی به لایه‌های زیرین زندگی انسان نقب بزند.

بوتیمار
9786004042253
۱۳۹۵
۴۰ صفحه
۴۰۳ مشاهده
۰ نقل قول
هاروکی موراکامی
صفحه نویسنده هاروکی موراکامی
۷۶ رمان موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۴ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاب‌اش به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در همان سال یک بار جاز در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال ۱۹۷۹ اولین رمانش به آواز باد گوش بسپار منتشر شد و در همان سال جایزه ...
دیگر رمان‌های هاروکی موراکامی
اسپوتنیک دلبند من
اسپوتنیک دلبند من آخه چرا آدم‌ها بایستی تا این حد تنها باشن؟ اصلا هدفش چیه؟ نه، واقعا؟ میلیون‌ها میلیون آدم تو این دنیا چشم‌شون به بقیه‌س تا بلکه یکی پیدا بشه و بیاد اون‌ها را از تنهایی در بیاره ولی باز آخرش همه‌شون تنهان و غرق در انزوا و خودشون تو عزلت نامحسوسی حبس می‌کنن. آخه چرا؟ یعنی زمین فقط به این خاطر شده زمین ...
درخت بید کور و دختر خفته
درخت بید کور و دختر خفته سر و صداها مثل دودی سراسر اتاق را فرا گرفت. یک‌بار دیگر به خاطراتم بازگشتم. او خودکار کوچکی در جیب جلو پیراهنش داشت. حالا به یاد می‌آورم که از آن خودکار برای نوشتن چیزی روی دستمال کاغذی استفاده می‌کرد. او داشت یک تصویر می‌کشید. دستمال خیلی نرم بود و نوک خودکار به راحتی حرکت نمی‌کرد. با این حال او یک ...
سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های سفر معنوی‌اش
سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های سفر معنوی‌اش معلوم است چرا مرگ سایه‌ی منحوسش را بر سر سوکوروتازاکی افکند. یک روز هر 4 دوست صمیمی‌اش که آغاز دوستی شان به خیلی وقت پیش بازمی‌گشت، به سوکورو گفتند دیگر نمی‌خواهند او را ببینند. حتی نمی‌خواستند با سوکورو حرف بزنند. این یک بیان قاطع و ناگهانی بود. راهی برای مذاکره و مصالحه نگذاشتند. برای این عمل زننده و ناگوارشان، مطلقا ...
کینو
کینو داستان بلند کینو روایت عشق، تنهایی و رنج دورافتادگی انسان معاصر از علائق خویشتن است. موراکامی در این داستان از لحنی غریب و شاعرانه بهره گرفته است.
پین‌بال 1973
پین‌بال 1973 تاکسی گرفتم و خانه که برگشتم، دیگر تقریبا نصفه‌شب بود. دوقلوها روی تخت بودند و حل کردن جدول هفته‌نامه‌ای را تمام کرده بودند. عین ورق کاغذ سفید بودم و بوگند مرغ یخ‌زده می‌دادم. لباس‌هایم را انداختم توی لباس‌شویی و جست زدم توی حمام تا مفصل و طولانی خودم را بشویم. بعد 30 دقیقه بودن زیر آب داغ، حس کرده‌ام آماده‌ام ...
مشاهده تمام رمان های هاروکی موراکامی
مجموعه‌ها